سپید دندان
سپید دندان در یک نگاه
:- ادبیات قرن بیستم آمریکا
- از اولین نمونه های داستان های نیمه تخیلی
- داستانی از دید و زبان حیوانات
- روایتی تمثیلی از وحشی گری و طمع انسانی
- مورد اقتباس در ساخت چندین اثر هالیوودی
سپید دندان
«سپید دندان» نام رمانی کوتاه و شاهکار از جک لندن، نویسنده و مقاله نویس مشهور آمریکایی، است که به صورت سریالی در مجله ای آمریکایی در سال 1906 منتشر شد. جک لندن یکی از پیشگامان ادبیات تبلیغاتی، صنعت چاپ مجله های آمریکایی و ابداع ژانر ادبی علمی-تخیلی بود. او همچنین عضویی از گروه ادبی تندرویی به نام «The Crowd» و حزب سوسیالیستی دفاع از حقوق کارگران بود.
جک لندن یکی از اولین نویسندگان آمریکایی بود که از راه نوشتن به ثروت زیادی دست پیدا کرد و از آثار او، اقتباس های سینمایی بسیاری صورت گرفته است. از روی رمان سپید دندان، اقتباس های سینمایی در سال های 1925، 1991 و 2018 صورت گرفته است.
دو رمان بسیار مشهور او، یعنی سپید دندان و «آوای وحش»، هر دو در زمانه طمع طلا در منطقۀ کلوندایک کانادا روایت می شوند. هر دوی این داستان ها از زبان حیوانات نقل می شود و درون مایه ای معکوس اما نه متضاد و بلکه مکمل یکدگیر دارند؛ در آوای وحش شاهد وحشی شدن حیوانی اهلی و در سپید دندان، شاهد اهلی شدن حیوانی وحشی هستیم. در واقع به گفتۀ منتقدان، این دو رمان دو اثر همراه کننده و آینۀ موضوعی هستند.
این رمان از دیدگاه حیوانی نیمه سگ-نیمه گرگ و ناشناس به نام «سپید دندان» روایت می شود. این امر به نویسنده اجازه داده است تا بتواند دنیا و رابطه بین انسان ها و حیوانات را از دید یک حیوان بنویسد. او در این رمان سعی کرده است تا ذات وحشی گری انسانی و حیوانی را نمایان کند و نشان دهد که هرگونه وحشی گری نیز می تواند تغییر کند. جک لندن همچنین در این رمان، از موضوعات پیچیده تری همچون اخلاقیات و رستگاری نیز سخن به میان آورده است.
رمان با روایتی قبل از تولد سپید دندان شروع می شود؛ جایی که دو مرد، به نام های هنری و بیل، به همراه سگ های سورتمه کش خود، تابوت لرد آلفرد را به شهر مک گوری می برند. آن ها توسط گله ای از گرگان بسیار گشنه به مدت چند روز تعقیب می شوند و در نهایت، پس از خورده شدن تمامی سگ ها و بیل، هنری توسط دیگران جان سالم به در می برد.
در ادامه شاهد داستانی از گله گرگان هستیم که یک سگ را در با خود به همراه برده و زمینه ساز تولد سپید دندان می شوند. خواهر و پدر او در راه غذا و گرسنگی تلف شده اند و او به شدت ضعیف شده است. مادر او مجبور به ترک لانه برای جستجوی غذا می رود و این زمینه ساز فرار سپید دندان از لانه می شود.
ادامۀ داستان در واقع ماجراجویی ای بسیار خواندنی و قابل تامل از تجربیات خشن و ناملایم سپید دندان در طبیعت وحشی است. اما این تمام ماجرا نیست. روزی فردی به نام گری بیور سپید دندان و مادرش را پیدا کرده به دنیای انسان ها میبرد و آنجا، سپید دندان باید با دنیای حیوانات اهلی سازگار شود. این تناقض غریزی، وقایع جالبی را برای او رقم می زند.
از جمله دیگر آثار جک لندن می توان به رمان های «گرگ دریا» با ترجمۀ جواد پیمان و «ستاره گرد» با ترجمۀ اردشیر نیک پور اشاره کرد. این کتاب نیز در نشر نگاه به چاپ رسیده است.
محمد قاضی یکی از بزرگترین و بهترین مترجمان ایرانی بود که ترجمه آثار بزرگ بسیاری را از جمله رمان های «دُن کیشوت» از سروانتس و «زوربای یونانی» از نیکوس کازانتزاکیس را در کارنامه داشت.
در بخش هایی از کتاب سپید دندان می خوانیم:
در میان گله گرگانی که حصار آتشین هانری را محاصره کرده بودند نخستین بار ماده گرگ بود که صدای نزدیک شدن انسان ها و عوعو سگ های سورتمه را شنید، و هم او بود که اول بار آن حصار نیم خاموش و زندانی دست از جان شسته آن را رها کرد و گریخت. گرگ های دیگر ابتدا دل نمی کندند که از چنین غذای لذیذ و سهل الوصولی صرف نظر کنند و به همین جهت لحظه ای چند، منتظر و مشتاق، بر جای ماندند و به صداهایی که از دور می آمد گوش فرا دادند، ولی عاقبت آن ها نیز ترسیدند و ناچار ردپای ماده گرگ را گرفتند و از آن ها گریختند.
از روزی که ماده گرگ، به حکم ضرورت، شخصا به شکار می رفت، مجبور بود که بچه گرگ خاکستری را تنها در کنام بگذارد و او را به حال خود رها کند. اجتناب از نزدیک شدن به مدخل غار نه تنها با پوزه و پنجه مادر به او تلقین شده بود، بلکه یک نوع ترس خود به خودی نیز در او به وجود آمده بود که او را از خروج با می داشت. بچه گرگ در دوره کوتاه عمر خود که در کنام به سر برده بود هرگز موجبی برای ترس نیافته بود، مع هذا حس ترس در او وجود داشت، این حس یادگار اجداد بسیار دوردستی بود که از ورای قرون و اعصار آمده بود، ارثی بود که مستقیما از پدر و مادراش به وی رسیده بود، و آن ها نیز به نوبه خود، پشت به پشت، از گرگانی گرفته بودند که پیش از ایشان از جهان رفته بودند. ترس! آری، ترس، قانون مسلم و استثنا ناپذیر بیابان بود که هیچ حیوانی نمی توانست از آن معاف گردد.
دیک، سگ شکاری، پس از چند بار قهر و ناز حاضر شده بود که به حکم صاحبان خود دیدار آن گرگ را تحمل کند، حتی بی میل هم نبود که با وی طرح دوستی بریزد، ولی سپید دندان وقعی به دوستی هیچ یک از هم نوعان خود نمی گذاشت. او همیشه خارج از جمع هم جنسان خود زیسته بود و اکنون نیز می خواست به همان حال بماند. این بود که به پیش دستی های دیک برای دوستی ترتیب اثری نداد و همه را رد کرد. سگ نجیب از خیال خود چشم پوشید و از آن به بعد دیگر اعتنایی به سپید دندان نکرد، چنان که او نیز توجهی به دیک نداشت.
سپید دندان
انتشارات نگاه
جک لندن
محمد قاضی
بزرگسال
رقعی
1399
287
5
تک جلدی
9789643515485
درام, تاریخی, ماجراجویی
ناتورالیسم
امریکا