شیطان و دوشیزه پریم
شیطان و دوشیزه پریم در یک نگاه
:- ادبیات داستانی قرن 21 ام برزیل
- از نویسندۀ رمان شاهکار «کیمیاگر»
- داستانی فلسفی، روانشناختی و فانتزی
- دارای مضمون های معنوی و تعلیمی
- ترجمه شده به اکثر زبان های زنده دنیا
شیطان و دوشیزه پریم
کتاب «شیطان و دوشیزه پریم» یک اثر داستانی عارفانه است که به دست نویسنده معاصر برجسته و بسیار مشهور برزیلی، پائولو کوئیلو نوشته شده است. این رمان که اولین بار در سال ۲۰۰۰ میلادی و به زبان پرتغالی منتشر شده، به عنوان سومین قسمت از سه گانه «در روز هفتم»، و به دنبال دو رمان معروف «کنار رود پیدرا نشستم و گریستم» و «ورونیکا تصمیم می گیرد بمیرد» شناخته می شود.
رمان شیطان و دوشیزه پریم، همچون بسیاری از دیگر آثار کوئیلیو، پس از انتشار مورد توجه خوانندگان و منتقدان قرار گرفت و با فروش خوبی در آمریکای جنوبی و سایر نقاط جهان روبرو شد. این کتاب تاکنون به بیش از ۵۱ زبان زنده دنیا ترجمه شده و در سال ۲۰۱۸ مورد اقتباس یک سریال تلویزیونی قرار گرفته است. دامنه شهرت این رمان تاثیر گذار تا به ایران نیز کشیده شد و به همین دلیل افراد بسیاری دست به ترجمه آن زدند. یکی از بهترین ترجمه های موجود به فارسی از این کتاب توسط خانم بهناز سلطانیه صورت گرفت و نشر مجید آن را منتشر کرد.
برای تقریباً پانزده سال، «برتای» پیر هر روز را بیرون از درب خانه اش نشسته، و مراقب روستای کوچک «ویسکوز» بود، و گهگاه با شوهر متوفی اش صحبت می کرد؛ و طبق پیش بینی او، ورود شیطان را انتظار می کشید. یک روز سر و کله غریبه ای پیدا می شود که قصد دارد یک هفته در روستا بماند. این غریبه ۱۱ شمش طلا با خود داشت که در جایی مخفی شان کرده بود و می خواست به وسیله آن ها اهالی روستا را امتحان کند.
او گنج دفن شده را به دختر خدمتکار جوانی به نام «شانتال پریم» نشان داده و قول داد که اگر تا پایان هفته اهالی حاضر شوند کسی را بکشند، تمام آن متعلق به روستاییان خواهد شد. از آن لحظه به بعد یک نبرد وحشیانه در درون زن جوان در گرفت، نبردی بین خوی فرشته و شیطان درون او.
پس از چند روز تفکر، دوشیزه پریم، با اعتماد به رد شدن درخواست، تصمیم گرفت پیشنهاد غریبه را با اهالی در میان بگذارد. اما واکنش مردم بذر شک را در دل او کاشت. روستاییان در کلیسا جمع شدند تا قربانی خود را انتخاب کرده و مزد وعده داده شده را بگیرند. منتخب آن ها برتای پیر بود. اما اندکی قبل از اینکه روستاییان پیر زن بیچاره را اعدام کنند، شانتال وارد می شود…
پائولو کوئیلو به عنوان کسی که نویسندگی را به عنوان حرفه اصلی خود انتخاب کرده، یکی از تاثیر گذارترین نویسندگان معاصر است. او با ایده های خلاقانه، طنز آمیز و فلسفی اش باعث تنوع زیبایی در دنیای ادبیات شده است. او داستان های باشکوه خود را به گونه ای می نویسد که گویی با روح خوانندگانش صحبت می کند.
آثار اولیه او عمدتاً بر عناصر زندگی نامه ای و بیداری معنوی متمرکز بودند؛ اما او در آثار بعدی خود، فلسفه زندگی را نیز مورد بررسی قرار داد و سبکی قدرتمند و روانشناسانه تر را ابداع کرد. آثار او بر شور، عشق، واقعیات، همچنین بر اخلاق، مثبت اندیشی و معنویت تاکید دارند. در رمان شیطان و دوشیزه پریم نیز می توان به روشنی رد همین سبک دلپذیر و خاص را دنبال کرد. درونمایه اصلی این رمان نیز زندگی، شجاعت، چالش ها، و معنویت را شامل می شود. اما عنصر اصلی که کوئیلو قصد دارد در این کتاب به آن بپردازد، مسئله خیر و شر است.
او در کتاب شیطان و دوشیزه پریم از خود و مخاطبش می پرسد که انسان بودن چیست و چه چیزی ما را انسان، یا شیطان می کند. این نویسنده با مهارتی ستودنی خوانندگان را در مسیر روایت داستان با خودش همراه می کند و ایشان را در وضعیت ذهنی ای قرار می دهد که خود را همچون یکی از کاراکتر های داستان، درگیر چالش های اخلاقی ماجرا ببینند. اگرچه در داستان کوئیلو نهایتا این خیر است که پیروز می شود؛ اما این سوال همواره در ذهن خواننده باقی می ماند که در موقعیت مشابه، چه تصمیمی می گیرد.
پائولو کوئیلو در سال ۱۹۴۷ در شهر ریودوژانیرو برزیل متولد شد. اولین رمان او با عنوان «خاطرات یک مغ» یا «زیارت» در سال ۱۹۸۷ منتشر شد که نقطه شروع شناخت او بود. پس از آن در سال ۱۹۸۸ کوئیلو رمان شاهکار خود «کیمیاگر» را منتشر کرد؛ کتابی که بیش از ۵۰ میلیون نسخه در سراسر جهان فروخته و به ۵۲ زبان مختلف ترجمه شد. از دیگر آثار ترجمه شده از این نویسنده می توان به عناوین «بریدا» با دو ترجمه از آرش حجازی و مریم کشفی، «یازده دقیقه» با ترجمه کیومرث پارسای و «هیپی» با ترجمه هایی از پروانه طاهری، امیر مهدی حقیقت، مهدی زنجانی، محمد امین جندقیان اشاره کرد.
ترجمه کتاب «شیطان و دوشیزه پریم» را خانم «بهناز سلطانیه » به انجام رسانده است و توسط نشر مجید به چاپ رسیده است. ایشان ترجمه کتاب های «پانزده سگ» اثر آندره الکسیس، «کنار رودخانه پیدرا نشستم و گریه کردم» و «ورونیکا تصمیم می گیرد بمیرد» از پائولو کوئیلو را نیز در کارنامه خود دارند.
در بخش هایی از کتاب شیطان و دوشیزه پریم می خوانیم:
پانزده سالی می شد که برتای پیر روز های عمرش را با نشستن مقابل در خانه اش می گذراند. اهالی ویسکوز با این رفتار خاص افراد سالمند آشنایی داشتند . افراد سالخورده ای که همواره در رویای گذشته و روز های جوانی خود به سر می برند، در دنیایی سیر می کنند که دیگر از آن بهره ای ندارند و گه گداری به دنبال موضوعی می گردند در مورد آن با همسایگان نشان گپ بزنند. البته برتا دلیل قابل قبولی برای نشستن مقابل خانه خود داشت و وقتی مرد غریبه را در حالی دید که از سربالایی پرشیب به سوی تنها مهمانسرای دهکده می رفت دریافت که انتظارش به سر رسیده است.
این طلا ها به مردم ویسکوز خواهند رسید، به این شرط که تا سه روز آینده یکی از اهالی کشته شود. اگر هم کسی نمیرد، این مرد شمش هایش را بر می دارد و با خود می برد. من آنچه گفتنی بود، بی کم و کاست برای تان گفتم و چوبه دار را در میانه میدان برپا کردم. البته چوبه داری که این بار برپا شده برای جلوگیری از جنایت نیست، بلکه برای این است که یکی از اهالی بیگناه ده، در راه شکوفایی ویسکوز قربانی شود. برای سومین بار حاضران به سمت مرد غریبه برگشتند و او باز هم با تکان دادن سر حرف هایی را که شنیده بودند تایید کرد، بعد در حالی که ضبط صوت را خاموش می کرد و در جیبش می گذاشت، گفت این دختر جوان، استاد داستان سرایی است.
شانتال برای آخرین بار به دره، کوهستان و جنگل که از کودکی در آن ها گردش می کرد، نگریست. او مزه آب گوارا، میوه های تازه چیده شده و بوی باده خانگی را که از بهترین انگور های منطقه و با وسواس تهیه می شد و تنها اهالی ویسکوز از طعم آن آگاه بودند احساس می کرد؛ باده های نابی که به خاطر کیفیت عالی شان صادر نمی شدند و هیچ گردشگری تا بحال مزه آنها را هم نچشیده بود. تنها برای وداع با برتا به دهکده بازگشته بود. همان لباس های قدیمی خود را پوشیده بود تا کسی از اهالی متوجه نشود با سفر کوتاه به زن ثروتمند تبدیل شده است. مرد غریبه همه چیز را رو به راه کرده بود و برگه های مورد نیاز برای انتقال مالکیت شمش های طلا به نام دوشیزه پریم را امضا کرده بود. مسئول صندوق بانک هم تنها بر مبنای قوانین بانک با احترام و بدون سر و صدا کار خود را انجام داده و به جز سوالات معمول چیزی نپرسیده بود، اما شانتال می دانست در ذهن او چه می گذرد: این که او حتما دختر بسیار دلربایی است که توانسته معشوقه این مرد جا افتاده شود و این مرد حاضر شده است که این همه پول به پایش بریزد.
شیطان و دوشیزه پریم
انتشارات مجید
پائولو کوئیلو
بهناز سلطانیه
بزرگسال
سورئالیسم
درام, فلسفی
رقعی
شومیز
1400
176
2
تک جلدی
9789644531392