عارف جان سوخته – داستان شورانگیز زندگی مولانا


  • شعر و ادب کهن فارسی
  • رمانی بر اساس زندگی‌نامه‌ی مولانا
  • شرحی مدرن و منحصر به فرد از داستان‌های زندگی مولانا و رابطه‌ی او با شمس تبریزی
  • یکی از بهترین آثار داستانی برای آشنایی و شناخت شخصیت مولانا
  • دوری از اسطوره‌سازی بی‌­مورد و استناد به مدارک معتبر جهت نقل گفته‌ها و اتفاقات زندگی مولانا

رماننهال تجدد

تعداد صفحه 398

عارف جان سوخته با عنوان فرعی «داستان شورانگیز زندگی مولانا» برای اولین بار در سال 2004 به زبان فرانسه منتشر شد. نویسنده‌ی این اثر، نهال تجدّد، از نویسندگان ایرانی مقیمِ فرانسه­ است. او دختر رضا تجدّد، نویسنده‌ی ایرانی، و همسر فیلم‌نامه‌نویس معروف فرانسوی و برنده‌ی سه جایزه­ اسکار، ژان کلود کاریر، است.

نوشتن کتاب برای تجدّد به مدت 4 سال طول کشیده است که به دلیل فوت مادرش و تولد دخترش، چندین وقفه‌ی طولانی در نوشتن این اثر افتاده است؛ اما بیتی از مولانا او را به ادامه‌ی راه دلگرم می­کند: «مدتی این مثنوی تاخیر شد / مهلتی باید تا خون شیر شد.»

نام اصلی کتاب «رومی سوخته» است؛ اما به صلاح‌دید مترجم و ناآشنا بودن ایرانی‌ها به لقب رومی بجای مولانا، نام کتاب به عارف جان‌سوخته تغییر کرده است. در وهله‌ی اول باید گفت این کتاب بیشتر یک داستان و رمان است تا وقایع‌نگاری و یا کتابی تاریخی و تحلیلی از زندگی مولانا.

علارغم گفته‌ی نویسنده مبنی بر اینکه، تمامی سخنان نقل شده از شخصیت‌های کتاب بر اساس اسناد و مدارک معتبر است و در صورت لزوم می­توان آن‌ها را تطبیق داد، به گفته‌ی مهستی بحرینی، نویسنده فقط به اشاره به منابع اکتفا کرده است و آن‌ها را تطبیق نداده است. می­توان گفت نویسنده بیشتر به دنبال نوشتن داستانی زیبا و بسیار خواندنی از زندگی و رابطه‌ی مولانا با شمس تبریزی بوده است.

نهال تجدّد در نوشتن این کتاب فقط به جنبه‌های شناخته شده از این شخصیت بزرگ و والامقام نپرداخته است و از جنبه‌های کمتر شناخته­ شده‌ی مولانا، مانند زودرنجی و تندمزاجی گاه به گاهِ او، سخن گفته است. تجدّد همچنین از نوشتن نقل‌های بزرگ‌نمایی شده و حتی مشکوکِ زندگی مولانا، مانند برخی از ماجراهای عجیب و غریب و صوفیانه‌ی مولانا و شمس تبریزی، و نیز اسطوره‌سازی بیهوده از او، امتناع ورزیده است و سعی بر نوشتن رمانی دلنشین و هرچه نزدیک‌تر به حقایق انسانیِ شخصیت مولانا داشته است.

از دیگر آثار نهال تجدّد می‌توان به کتاب‌های در جستجوی مولانا با ترجمه‌ی مهستی بحرینی (نشر نیلوفر) و مَلِک گرسنه (به زبان فارسی، نشر چشمه) اشاره کرد. کتاب‌های هستی و نیستی از ژان پل سارتر و شغل پدر از سرژ شالاندن نیز نمونه‌هایی از آثار ترجمه شده توسط مهستی بحرینی هستند؛ که هر دو کتاب توسط نشر نیلوفر منتشر شده‌اند.

در بخش هایی از این کتاب می خوانیم:

«مولانا پیوسته از گرسنگی ستایش می‌کرد و شکم خالی را مانند نی‌ای می‌دانست که بی‌آن‌که بخواهد از اشتیاق ناله سر می‌دهد.»

 

«قلمروهایی هست که دلیل و برهان را در آن راه نیست. عبور از چنین قلمرویی با تپش‌های دل، نفس‌نفس زدن، به لرزه درآمدن، و لکنت زبان صورت می‌گیرد. امروز می‌دانم که برای راه رفتن در سرزمینی که شمس هم در آن بهانه‌ای بیش نبود، می‌بایست با پاها و گام‌های متفاوت با پاها و گام‌های دیگران راه بروم.»

 

«برای عده‌ای، آمدن چاره‌ی کار است و برای عده‌ای دیگر، رفتن. چشم‌هایت را باز کن و خوب دقت کن و ببین که چاره‌ی کار تو رفتن است یا ماندن. "شمس تبریزی"»

 

«شمس بی‌مقدمه، برایم از کودکی‌اش سخن گفت. این کار او شگفت‌زده‌ام کرد. هرگز ندیده بودم که چنین به صراحت، درباره‌ی نخستین دوران زندگی‌اش حرف بزند: "در کودکی، خدا را می‌دیدم، فرشتگان را می‌دیدم، و هر چه را در جهان علوی و سفلی ناپیداست می‌دیدم و گمان می‌کردم که بیشتر مردم آن‌چه را من می‌بینم، می‌بینند. مدت‌ها بعد دانستم که نمی‌بینند. منی که صورت بیرونی ایمانم را از پدرم می‌پوشاندم، چگونه می‌توانستم درون خود و استعدادهای آن را در پیش او آشکار سازم؟ پدرم احساساتی رقیق داشت و به کمترین سخنی اشک از چشمش جاری می‌شد. مرد خوبی بود اما خوب بودن به معنی عاشق بودن نیست."»

 

«(مولانا) در همه‌جا می‌گفت که باید جهان را، و خدای جهان را، در درون خود جستجو کرد. درویشی که در آرزوی ترک عالم فانی بود تا بتواند به سرای باقی بشتابد، از او پرسید برای دیدار خدا به کجا باید برود. مولانا پاسخ داد: "از کجا معلوم که خدا در همین‌جا نباشد؟"

بیرون ز تو نیست هر چه در عالم هست

در خود بطلب هر آن‌چه خواهی که تویی»

آیا این بررسی برای شما مفید بود

مشخصات محصول

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

برای ارسال دیدگاه، وارد حساب کاربری خود شوید وارد حساب کاربردی شوید

ثبت پرسش

هنوز پرسشی ثبت نشده است.

برای ارسال پرسش، وارد حساب کاربری خود شوید وارد حساب کاربردی شوید