غرور و تعصب
غرور و تعصب در یک نگاه
:- ادبیات کلاسیک قرن 19 ام انگلستان
- از برترین آثار کلاسیک عاشقانه در مکتب ادبی رمانتیسم
- رمانی با درون مایه انتقادی و آموزنده از رشد اخلاقی و عاطفی الیزابت بنت
- داستانی تراژیک از تقابل عشق و پول
غرور و تعصب
کتاب «غرور و تعصب» یکی از مشهورترین رمان های کلاسیک و عاشقانۀ جهان، نوشتۀ جین آستین است که در سال 1813 منتشر شد. جین آستین یکی از نویسندگان مشهور انگلیسی بود که به دلیل 6 رمان سرشناس خود، که جامعۀ اشرافی قرن 18 امی انگلستان را نقد می کرد، به شهرت رسیده بود. جین آستین رمان غرور و تعصب را زمانی که تنها 21 سال سن داشت نوشته است.
درون مایۀ بیشتر نوشته های جین آستین راجع به استقلال زنان، نقد چارچوب های زمانه راجع به ازدواج و معضلات فرهنگی و اجتماعی است. نثر او سبک و سیاقی از طنزی تلخ، کنایه آمیز و نیشخندگونه را در خلال تراژدی های روایت دارد. جین آستین در عین اینکه با دیدی منفی نگرانه به معضلات دنیا نگاه می کند و از بسیاری از رذایل اخلاقی و فکری بشری می نویسد، به بسیاری از فضایل اخلاقی و مفاهیم انسانی مانند عشق نیز باور دارد و راه رستگاری را در خلال ایمان به این مفاهیم ترسیم می کند.
کتاب غرور و تعصب، با زاویۀ دیدی آزادانه، به شرح زندگیِ پر پیچ و خم شخصیت اول آن، «الیزابت بِنِت» می پردازد. بنت در این رمان از فجایع قضاوت های زودهنگام و تفاوت های خوبی های سطحی و خوبی های واقعی، آگاه می شود. اگرچه این رمان را بیشتر در ژانر عاشقانه دسته بندی می کنند اما، درون مایه های هجو آمیز نیز دارد. هجویات این رمان در قالب شرح مفاهیمی همچون اخلاقیات، ازدواج، تحصیلات و ثروت، در خلال روند داستان، نمود پیدا می کند.
آقای بِنت پنج دختر دارد اما چون اموالش فقط باید به جانشینی پسر واگذار شود، برای او این امر بسیار حیاتی است که دخترانش ازدواج خوبی داشته باشند. «جِین» و «الیزابت» بزرگ تر از سه خواهر دیگر بودند و زیباتر و سنگین تر. چندی بود که در همسایگی شان در باغی به نام «نِدِرفیلد»، مردی سرشناس و ثروتمند به اسم «چارلز بینگلی» زندگی می کرد که بسیار با محبت و خوش چهره بود. خانم بِنِت می کوشید تا هر طور شده مرد جوان را برای ازدواج با یکی از دخترانش مایل کند.
در یک مهمانی که بینگلی ترتیب داده بود، خانوادۀ بِنِت نیز حضور داشتند. «آقای دارسی»، دوستِ شوهرِ خواهر چارلز هم در آن جشن بود. او سر و وضعی آراسته و پرغرور داشت. آن شب، جین با چارلز بینگلی آشنا شد. دوشیزه بینگلی هم دوست داشت دارسی به او توجه کند که چنین نشد. بنابر همین نکته، مقولۀ ازدواج نقش بسیار پررنگی در داستان دارد. آستین در این اثر، تقابلی بسیار جذاب و خواندنی میان ازدواج بر سر عشق و ازدواج بر سر پول و قدرت را به نگارش در آورد.
نام رمان غرور و تعصب در میان بسیاری از لیست های بهترین آثار کلاسیک، عاشقانه و محبوب دیده می شود. از این کتاب، اقتباس های سینمایی بسیار زیادی انجام شده است؛ به عنوان مثال فیلمی سینمایی با نامی مشابه و با کارگردانی جو رایت در سال 2005 از این رمان ساخته شده است.
غرور و تعصب فروشی بالغ بر 20 میلیون نسخه را تجربه کرده است و بر روی بسیاری از آثار ادبیات مدرن تاثیرگذار بوده است. از جمله دیگر آثار جین آستین که به فارسی ترجمه شده اند می توان به رمان های «عقل و احساس»، «اِما»، «ترغیب» و «منسفیلد پارک» اشاره کرد.
شمس الملوک مصاحب نیز ترجمه آثاری مانند «قصه های برگزیده از هزار و یک شب» و «افسانه های شیرین» از ویلهم گریم و یاکوب گریم را در کارنامه ادبی خود دارد.
در بخش هایی از کتاب غرور و تعصب می خوانیم:
به نظر من، غرور یک عیب و نقصی است که رواج دارد. با این چیزهایی که من مطالعه کرده ام به این نتیجه رسیده ام که واقعا رواج دارد. ذات بشر مستعد آن است. بین ما آدم ها، کمتر کسی پیدا می شود که به خاطر این یا آن خصوصیت یا کیفیت، چه واقعی چه خیالی، خودش را برتر احساس نکند!
تعداد آد م هایی که من واقعا دوستشان دارم زیاد نیست. تعداد کسانی که نظر خوبی دربارشان دارم از آن هم کمتر است. من هرچه بیشتر دنیا را می شناسم از آن ناراضی تر می شوم. هر روز که می گذرد بیشتر معتقد می شوم که آدم ها شخصیت ناپایداری دارند، نمی شود روی ظواهر، لیاقت یا فهم و شعورشان حساب باز کرد.
ما در هیچ سرزمینی زندگی نمی کنیم. ما حتی بر کُره ی زمین هم زندگی نمی کنیم. منزل حقیقی ما، قلبِ کسانی ا ست که دوستشان داریم!
انسان ممکن است مغرور باشد اما خودبین نباشد. غرور، مربوط به عقیده و نظری است که ما نسبت به خودمان داریم اما تکبر و خودبینی مستلزم این است که از دیگران بخواهیم که همان عقیده را درباره ی ما داشته باشند.
اگر همه چیز مطابق خواسته هایم بود، حتماً افسرده تر می شدم. اما حالا می فهمم که چقدر می شود آرزو داشت و با امید رسیدن به آن ها، از زندگی لذت برد. برنامه ای که همه چیزش مطابق میل آدم باشد، هیچ وقت عملی نمی شود.
خودخواهی و غرور، دو چیز متفاوتند، هر چند که معمولا مترادف گرفته می شوند. ممکن است کسی مغرور باشد اما خودخواه نباشد. غرور بیشتر به تصور ما از خودمان بر می گردد، خودخواهی به چیزی که دیگران درباره ما می گویند…!
الیزابت که دلیلی نمی دید این حالت بلاتکلیفی را ادامه بدهد، به محض رفتن کیتی، با جسارت تمام بازهم با آقای دارسی راه رفت. حالا وقتش شده بود که تصمیمش را عملی کند. به خودش جرئت داد و گفت: آقای دارسی، من آدم کاملاً خودخواهی هستم. برای آرامش دادن به احساسات خودم هیچ فکر نمی کنم که شاید احساسات شما جریحه دار بشود. نمی توانم جلو خودم را بگیرم و بابت محبت فوق العاده ای که در حق خواهر بیچاره ام کرده اید از شما تشکر نکنم.
ولی تو باید به فکر دخترهایت باشی. فکرش را بکن چه آینده ای ممکن است در انتظار یکی از آن ها باشد. سرویلیام و بانو لوکاس تصمیم دارند به دیدنش بروند، آن هم فقط به همین منظور وگرنه آن ها معمولاً به دیدن آدم های تازه وارد نمی روند. اگر تو این کار را نکنی، برای ما امکان این دیدار غیر ممکن می شود.
غرور و تعصب
انتشارات علمی و فرهنگی
جین آستین
شمس الملوک مصاحب
وزیری
بزرگسال
درام, تاریخی, رمانتیک (عاشقانه)
رمانتیسم
451
1399
4
سفید
شومیز
تک جلدی
9786001215414