شما با «لاما» ها آشنایی دارید؟ هیچ میدانید چه موجودات باحال، اما سر به هوا و مشنگی هستند؟ حالا فکر کنید این شترهای بدون کوهان (!) تصادفاً خاکستر یکی از بهترین بازیکنان فوتبال در تاریخ جام جهانی را خوردهاند و به بازیکنان قدرتمندی تبدیل شدهاند. چه محشری به پا خواهد شد!
اگر شما هم به خواندن این داستان فوتبالی پر هیجان و طنزآمیز ترغیب شدید، ادامۀ این معرفی را از دست ندهید! طرفداران فوتبال و داستانهای طنز که به هیچ وجه نباید کتابهای «لامایونایتد» را از دست بدهند!
«لامایونایتد» نام مجموعهای داستانی از دنیای فوتبال و اتفاقات عجیب و غریب است که توسط «اسکات آلن» نوشته شده اند. نام کتاب اول این مجموعه «لامایونایتد» است و دومین کتاب آن، «لامایونایتد؛ لاماها به پیش» نام دارد و به ترتیب، در سال 2017 و 2018 برای نخستین بار منتشر شده اند. در ایران نیز، هر دوی این عناوین توسط نشر «هوپا» ترجمه و چاپ شده است.
نشر هوپا بازۀ سنی مخاطبین این مجموعه را «10 تا 16 سال» تعیین کرده است. هر دو عنوان این کتابها دارای طراحیهای بامزه و جذابی از سوی «سارا هورن» هستند که خواندن داستان را برای مخاطبین خود، هرچه بیشتر جذاب میکند. داستانهای این مجموعه از قلمی طنز برخوردار هستند و میتوانند شما را بارها و مدت زیادی بخندانند و سرگرم کنند.
محصولات مرتبط: هری پاتر
خلاصه ی مجموعه داستانی لاما یونایتد
توی دنیای داستانی «اسکات آلن»، چی می شود اگر 11 تا لاما نادانسته خاکستر یک بازیکن بزرگ فوتبال را بخورند؟ بله به فوتبالیستهای درخشانی تبدیل میشوند! اما چه کسی حاضر میشود مربی آنها شود و تیم لامایونایتد (ترکیبی از اسم منچستر یونایتد و لاماها) را برای جام قهرمانی انگلستان آماده کند؟
بله درست است، یک پسر بچۀ 11 ساله به نام «تیم گریوی» به همراه دوست عجیب و غریبش، «قاهره اندرسون» و یک پیرمرد اسکاتلندی به نام «مک کلاود» که گویا واقعا برندۀ جام جهانی شده است!
حالا در قسمت دوم این مجموعه، مربی اصلی تیم ملی انگلستان در به در به دنبال پیدا کردن جادویی برای بردن حریفان خود و کسب جام جهانی است که با تیم گریوی و دوستانش آشنا میشود. تیم تصمیم میگیرد چند تا از لاماهای تیم «لامایونایتد» را به تیم ملی انگلستان قرض دهد، اما همه چیز به این سادگیها هم نمیباشد…
اسکات آلن نویسنده ی مجموعه کتاب های لامایونایتد
«اسکات آلن» نویسنده داستان و اخبار و مقالات ورزشی انگلستانی و بزرگ شده در شهر اپسوم است. او خود نیز به ورزش، به خصوص فوتبال، علاقه بسیاری دارد. تاکنون از او فقط دو عنوان از مجموعۀ «لامایونایتد» ترجمه و چاپ شده است.
بهترین ترجمه ی مجموعه داستانی لامایونایتد
«محمد حسین واقف» مترجم مجموعه «لامایونایتد» و از جمله مترجمان پرکار و مطرح ایرانی است. از جمله مهمترین آثار ترجمه شده به دست او میتوان به کتابهای «ماجراهای عجیب مابل جونز» اثر «ویل مبیت»، «به آواز باد گوش بسپار» اثر «هاروکی موراکامی» و «سوسک» اثر «ایان مک یوون» اشاره کرد.
بخش هایی از کتاب لامایونایتد
آهان، شمایید. برگشتید. همین پیش پای شما داشتم بعضی از تیترهای محشر فصل قبل لامایونایتد در جام را میخواندم. روزهای پرشکوه. منظورتان چیست که یادتان نمیآید؟ منم، آرتور ماکلوک، بهترین فوتبالیست تاریخ! سال قبل، یازده لاما ندانسته خاکستر من را خوردند و فوتبالشان محشر شد.
بعد آنها حضور شگفتانگیزی در جام داشتند و بهترین تیمهای آدمها را شکست دادند تا اینکه متاسفانه در فینال به تیر زدند. این را دیگر باید یادتان باشد، نه؟ خب، تیم گریوی و قاهره اندرسون چی؟ دوتا دوست خوب که لامایونایتد را تا فینال جام مربیگری کردند.
تیم حتی وقتی دروازه بان بود، گل پیروزی نیمه نهایی را هم زد! واقعا یادتان نیست؟ خبر همهی روزنامه ها را پر کرد… خب، مهم نیست. الان کم و بیش ماجرای لامایونایتد را برایتان تعریف کردهام، برای همین دیگر باید مطلع باشید.
باورکردنی نیست که کاسبی فوتبال چقدر بیثبات است. یک دقیقه همه از شما بدشان میآید و دقیقۀ بعد دوباره قهرمانی. خوشبختانه این قانون به کار ری بارنول هم آمد و او دوباره روی تپهی فوتبال بود. انتخاب لاماها در تیم جام جهانیاش یک شاهکار بود، گرچه فکر خودش نبود.
میتوانست بدون اینکه هو کنندَش از خانهاش خارج شود و دکهی سبزی فروشی بساطش را برده بود جلوی مقر تیم ملی کریکت انگلستان. کمتر از دو هفته به مسابقات مانده بود که ضربهی پتکی به رقابتها خورد. هیئت حاکمهی جامجهانی فهمید که میزبان در فرمهایش تقلب کرده و بسیاری از کارکنان را تهدید کرده تا به نفعش رای دهند. جام جهانی باید به کشور دیگری میرفت!
در دومین بازی این مسابقات اوضاع انگلستان و لاماها چندان بهتر نشد. یک تساوی 0-0 با تونس، خسته کننده ترین بازی تاریخ فوتبال، حتی فکرش هم خواب آور است. بارنول یک بار دیگر هم لاماها را بازی نداد. این باعث شد که طرفداران انگلستان خشمگین شوند.
آنها برای نتیجهی 0-0 و بدون لاماها این همه راه سفر نکرده بودند. حالا انگلستان باید در بازی بعدی پاناما را شکست میداد و امیدوار بود که تونس به آلمان ببازد، در غیر این صورت آنها بختی برای صعود نداشتند. انگلستان نیاز به یک معجزه داشت.
تیم، قاهره و دیگر بازیکنان انگلستان چند ساعت پیش از بازی به هتل شش ستاره بازگشتند. مک کلاود در لابی هتل منتظر آنها بود. به نظر میرسید در آستانهی فروپاشی عصبی باشد و البته که دلیلش پوشیدن دو گرمکن ورزشی در دمای 40 درجه نبود.
چهرهی مک کلاود مثل یک گرمکن اسکاتلندی بنفش بود که نباید رنگ مناسبی برای صورت باشد. لب هایش را چنان محکم به هم فشار میداد که رنگشان پریده بود و قدم زنان بالا و پایین میرفت و بازوهایش را در قفسهی سینه فرو برده بود. نوعی راه رفتن خشمگین، سریع و تهدید آمیز، همانطور که یک یوزپلنگ برای شام انتظار میکشد.
آیا این بررسی برای شما مفید بود
هنوز بررسیای ثبت نشده است.
برای ارسال دیدگاه، وارد حساب کاربری خود شوید وارد حساب کاربردی شوید