نقد و بررسی
لطفا کتاب هایم را نخوان (نامه های نیچه به مادرش)
چرا باید نامه های افراد بزرگ را خواند؟ شاید ساده ترین پاسخ به این سوال این است که نامه نگاری در گذشته جدای هدف اصلی اش، ارتباط برقرار کردن بین افراد، آینه ای تمام نما و بدون سانسور از افکار، رفتار و واکنشهای نویسنده ی نامه در قبال مخاطبین او به صورت جداگانه بوده است. کتاب حاضر گلچینی از نامه های فردریش نیچه، فیلسوف بزرگ آلمانی در قرن 19ام، به مادرش است.
فردریش نیچه یکی از مطرحترین و بحثبرانگیزترین فیلسوفان تاریخِ بشریت است که کتابها، افکار و زندگی دراماتیک اش دستمایه ی تألیف تعداد بیشماری کتاب، توسط نویسندگان و متفکران بعد او شده است. از نیچه نامه های بسیاری به افرادی مانند واگنر، پاول ره، لوسالومه، فرانتس دووربک، خواهر و مادرش جمع آوری شده است که همگی در بازه ی سالهای 1909 و 1916 چاپ شده اند.
اما سوالی که به ذهن خطور میکند این است که چرا باید نامه های نیچه با مادرش را مورد مطالعه قرار داد؟ برای پاسخ به این سوال باید در شخصیت نیچه جستجو کرد. نیچه فیلسوفی بود نابغه با ذهنی سرشار و چالشگر اما در زندگی اجتماعی بسیار منزوی و گوشه گیر؛ تا حدی که در مواقعی از زندگی اش جز مادرش هیچکس را در کنار تاب نیاورد و همه را از خود رانده بود.
او در نامه هایش راجع به نحوه ی زندگی، شکست عاطفی اش در قبال لوسالومه و از همه مهمتر، در مورد نوشته ها و رسالت بزرگش در دنیا، با مادرش سخن گفته است. این نامه ها از دوران کودکی و نوجوانی نیچه تا یک سال قبل از فروپاشیِ کاملِ ذهنی او در سال 1889 ادامه داشته است.
فردریش نیچه در طول زندگی خود کتابهای فلسفی بسیاری نوشته است که بیشتر آنها توسط انتشارات جامی به فارسی در ایران ترجمه و چاپ شده است. از جمله ی این کتابها میتوان به چنین گفت زرتشت، فراسوی نیک و بد، این است انسان و حکمت شادان اشاره کرد.
نامه های نیچه به مادرش توسط لودگر لوتکه هاوس گردآوریی شده است. علی عبداللهی مترجمی است که اغلب کتاب های فلسفی را ترجمه میکند. از بین این آثار این کتاب از نشر ثالث و کتابهای سپیده دمان و اکنون میان دو هیچ (مجموعه اشعار) از نیچه و هنر رنجاندن از آرتور شوپنهاور به چاپ رسیده اند.
در بخش هایی از این کتاب می خوانیم:
«و اکنون ناگزیرم از جدایی
پس آرام باش، آرام ای قلب من!
چشم فروبستن بر همه ی عشقها
چه بسیار دردناک است مرا.»
«مامان عزیز
در مورد آینده ام باید بگویم که همین نگرانی های واقعی بدجوری ناآرامم میکند. خودم همین طوری نمیتوانم تصمیم بگیرم که چه رشته ای را باید تحصیل کنم. البته خودم ناچارم در این باره خوب فکر کنم و انتخاب نمایم؛ و همین انتخاب است که برایم مشکلات زیادی به بار می آورد.»
«مادر خوب و عزیز من
غیر از تو، در تمام این مدت، با کس دیگری چندان راحت نبوده ام؛ باید بگویم رفته رفته همه چیزم از دست رفته و از آنجا که پسرت سلامتی درست و درمانی ندارد و در نتیجه همیشه ی خدا مریض احوال بوده؛ بهار امسال یکی از مالیخولیایی ترین بهارهای زندگی اش است.»
مفید بود؟
3
0
بیشتر
کمتر