نقد و بررسی
ماهی ها نگاهم می کنند
ماهیها نگاهم میکنند نام رمانی از ژان پل دوبوآ، نویسنده و خبرنگار معاصر فرانسوی، است که برای اولینبار در سال 1990 در فرانسه منتشر شد. او تاکنون بیش از پانزده رمان، دو مجموعه داستان و سه کتاب نظری نوشته و برنده چند جایزه معتر ادبی شده است؛ مانند جایزهی ادبی گنکور فرانسه در سال 2019 و جایزهی فمینا برای رمان یک زندگی فرانسوی در سال 2004.
تاکنون چندین فیلم سینمایی از آثار دوبوآ اقتباس و ساخته شده است؛ مانند فیلمهای کندی و من (1999) از سام کارمان و شوخی میکنید مسیو تانر (2009) از استفان لیبرسکی. ژان پل دوبوآ در نویسندگی از روایت سینمایی استفاده میکند و سوادِ سینماییاش موجب هرچه جذابتر و دلنشینتر شدن داستانهایش میشود.
او از نویسندگان بزرگی مانند جان فانته، کورمک مککارتی، فیلیپ راث، چارلز بوکفسکی و جان آپدایک الهام گرفته است؛ به خصوص جان آپدایک که دوبوآ او را، استاد خود در نویسندگی میداند. نثر دوبوآ ساده و طنزآمیز است و اکثر داستانهایش بر اساس شخصیتهایی تنها اما پرماجرا ساخته و پرداخته شدهاند.
خلاصه داستان کتاب ماهی ها نگاهم می کنند
زیمر مان، خبرنگار بخش ورزشی (مسابقات بوکس) روزنامهای، شخصیت اصلی و راوی اول شخص در رمان است. او زندگی یکنواخت و روزمرگی بسیار معمولیای دارد. او از یکنواختی و جبر روزمرگی و شغلش بیزار و ناامید شده است اما توانایی و انرژی تغییر را در بیرون ندارد؛ گرچه او در ذهن خود به دنبال راهحلی برای جلوگیری از زوال زندگیاش است، اما روند زندگیاش زمانی که از مردی ناشناس -که ناگهانی نیز ناپدید میشود!- کتک میخورد یا تهدید به مرگ میشود و یا حتی زمانی که پدر دائمالخمرش بعد از 10 سال از رفتنش به زندگی او باز میگردد و در نهایت ترک شدنش توسط معشوقهاش، تغییر میکند.
در حین این اتفاقات پر از طنز تلخ و گاهی دردآور، خواننده با شخصیت و هویت اصلی زیمر مان که برای خود او نیز تازگی دارد، زیرا مدتهای زیادی آن را پنهان و دفن کرده بود، آشنا میشود. به صورت خلاصه ژان پل دوبوآ با لحنی شیرین و تلخ به زوایای پنهان زندگی انسان امروزی و آرزوها و اضطرابهای او میپردازد و سعی میکند تاثیر فرهنگ مدرن را بر مفاهیم بنادین و قدیمی انسانی مانند عشق را به تصویر بکشد.
ژان پل دوبوآ نویسنده ماهی ها نگاهم می کنند
از دیگر آثار ژان پل دوبوآ که در ایران ترجمه شده است میتوان به کتاب شوخی میکنید مسیو تانر با ترجمهی مترجم همین اثر، یعنی اصغر نوری، اشاره کرد که توسط نشر افق به چاپ رسیده است. اصغر نوری از مترجمان جوان و پرکار ایرانی است که آثار بسیاری را مانند دیوار گذر از مارسل امه (نشر ماهی) و یا دو کتاب منگی و عوضی از ژوئل اگلوف را (نشر افق) از فرانسه به فارسی ترجمه کرده است.
جملات زیبای کتاب ماهی ها نگاهم می کنند
«لیوان پرش را در دست گرفته بود. انگار دنیا را ترک کرده بود، روی کاناپهای با چند چیز ضروری در اطرافش، منتظر بود که روز به آخر برسد و شب بیاید. آن مرد قادر بود سرنوشت را عقب براند. در نوع خودش، زیبا بود. میدانستم که یک یا دو ساعت بعد، میتوانست من را کتک بزند، نعره بکشد، کافهای را بهم بریزد یا یک اسب مسابقه را متوقف کند، میدانستم که روی پاهایش بالا میآورد، میافتد زمین و دوباره صورتش توی بدبختی خیس می شود. همه این ها را می دانستم، اما آن مرد پدرم بود.»
«مرگ نمیترساندم، من را به وحشت میاندازد. در هر ساعت از زندگیام به آن فکر میکنم. زمانی برای کم کردن اضطرابم به مذهب روی آوردم. آن موقع دریافتم که پرشورترین دعاها کمتر از معمولیترین قرصهای اعصاب روی عذابهای روح تاثیر میگذارند.»
«امشب، به تمام این زمان از دست رفته فکر میکنم، به این تهی که احاطهام می کند و منتظر میماند. امشب، نشسته در ماسه و باد، دستگیرم میشود که میتوانستم همه این سالها را صرفهجویی کنم و باید با پدرم میپریدم. این را میگویم، و نمیتوانم حتی دُز همیشگی قرص خوابآورم را بالا ببرم. این را میگویم، و میدانم لحظهای که چشمهام را خواهم بست، بدتر هم خواهد شد.»
مفید بود؟
2
0
بیشتر
کمتر