من قهرمان نیستم
من قهرمان نیستم در یک نگاه
:- ادبیات معاصر فرانسه
- ادبیات شاعرانه و خیالی
- قطعاتی کوتاه و لطیف با مضامین فلسفی
- روایاتی نیمه تجربی- نیمه خیالی از نویسنده
من قهرمان نیستم
کتاب من قهرمان نیستم مجموعهای متشکل از 32 داستان کوتاه از اُتن گرونیه، نویسنده معاصر فرانسوی، است که توسط خجسته کیهان به فارسی ترجمه شده است. اصل این کتاب در سال 1993 توسط انتشارات گلیمار در فرانسه منتشر شده است. گرونیه در طول نویسندگیاش اغلب داستانها و شعرهای کوتاه نوشته است اما یک رمان 13 فصلی نیز دارد.
آثار کوتاه گرونیه را به دلیل فرم متفاوت نوشتاری و مفهومی آنها، نمیشود جزء داستانهای کوتاه دانست و بیشتر شبیه نثرهای شاعرانه هستند تا داستانی. او در این کتاب مفاهیم عمیق فلسفی را با خیال و فضای فانتزی درهم آمیخته است. متن هر قسمت این کتاب موضوعات مختلفی را مورد بررسی داده است و بیشتر به روایاتی نیمه تجربی- نیمه خیالی از زندگی فرد نویسنده شباهت دارد تا داستان.
به صورت خلاصه به چند قطعه از این کتاب اشاره میکنیم: در روایت اول به نام "ظلم" نویسنده به زیبایی داستانِ پیدا شدن فرشتهای در حیات یک خانواده را نشان میدهد که سگی وحشی دارند. به طرزی نمادین تقابل فرشته و سگ و تاثیر آن به خانواده نشان داده میشود. در "چیزهای اساسی" نویسنده داستان بازیگر تئاتری را روایت میکند که از تفاوت آموزشهایی که دیده است با نقش بازی کردن واقعی روی صحنهی تئاتر مینالد.
شخصیت اصلی در بیابان کالاهاری داستان را با ستایش سیگار و سیگار کشیدن شروع میکند! در ادامه به ربط دادن این موضوع و سر به بیابان گذاشتناش با مفهوم دوستی کلیشهای و مضر، میپردازد. این کتاب را به میتوان با مائدههای زمینی آندره ژید نیز مقایسه کرد و از شباهت سبک این دو کتاب متعجب شد.
از آثار ترجمه شده توسط خجسته کیهان میتوان به سهگانه نیویورک از پل استر و داشتن و نداشتن از ارنست همینگوی اشاره کرد که هر دو اثر توسط نشر افق به چاپ رسیدهاند.
در بخش هایی از این کتاب می خوانیم:
«با اینکه به گفتهی بوفن، هر مورچهای قادر است باری دوازده برابر وزن خود را حمل کند، این حشرات پرکار تمام بعد از ظهر را زیر آفتاب عرق ریختند تا توانستند اعضای پراکندهی بدن مرا به لانهی زیرزمینی خود ببرند، و تنها پس از رسیدن شب بود که توانستم، اکنون که بدنم به کمک آنها یک پارچه شده بود، بیزحمت زیاد خاکها را بتکانم و در این فکر به سوی خانه برویم که: خب، امروز هم جان سالم به در بردم.»
«چرا درِ این مغازه را که معلوم بود در آن کاری ندارم، هل دادم تا باز شود؟ نه خیال خرید داشتم، نه میخواستم جنسها برانداز کنم، نه اینکه کمترین جرمی مرتکب شوم. حواسپرتی بود یا ناامیدی، شاید هم بی حوصلگی …»
«در برابر این نمایش وحشتانگیز، به ناگزیر اذعان کردیم که حیوانات نیز مانند انسان غالباً به شکل باور نکردنی ظالماند.»
من قهرمان نیستم
انتشارات افق
پی یر اتن گرونیه
خجسته کیهان
بزرگسال
رقعی
1386
120
1
تک جلدی
9789643693763
فرانسه