میدان ایتالیا
میدان ایتالیا در یک نگاه
:- ادبیات قرن بیستم ایتالیا
- از اولین و مهم ترین آثار نویسنده
- از مهم ترین نویسندۀ ایتالیا پس از ایتالو کالوینو
- بخشی از تاریخ کشور ایتالیا در قالبی داستانی
- رمانی انتقادی و سیاسی از جنگ و مقاومت مردم ایتالیا
میدان ایتالیا
کتاب «میدان ایتالیا»، اولین رمان و اولین اثر مهم نویسنده مطرح ایتالیایی و مهمترین نویسنده ایتالیا پس از مرگ ایتالو کالوینو، آنتونیو تابوکی است که در سال ۱۹۷۵ نوشته و چاپ شده است. این رمان تاریخی که در سبک تراژیک-کمیک (داستان تراژدی که از عناصر کمیک بهره گرفته و یا اثر تراژیک با پایان خوش) نگاشته شده، به قول خود نویسنده، «تاریخ کوتاه صد سال اخیر ایتالیا» می باشد.
کتاب میدان ایتالیا با وجود حجم اندک، تلاشی ارزشمند برای نوشتن تاریخ نوشته نشده از زبان طرف بازنده است. کتاب های تابوکی به چهل زبان از جمله فارسی ترجمه شده اند. این مدعی جایزه نوبل ادبیات، جوایز ادبی بسیاری دریافت کرد و دولت فرانسه نیز نشان شوالیه هنر و ادبیات را به او اعطا نمود. رمان میدان ایتالیا از آثار تحسین شده تابوکی است که بارها ترجمه و خوانده شده است.
رمان میدان ایتالیا داستانی است که آنتونیو تابوکی در آن به بخشی از تاریخ ایتالیا (از مبارزات اتحاد ایتالیا تا پس از جنگ دوم جهانی) می پردازد. داستانی که حوادث آن در طی ماجراهایی که برای سه نسل از یک خانواده مبارز در شهر کوچکی به نام «بورگو» اتفاق می افتد، می گذرد. نویسنده از قیام گاریبالدی تا پایان جنگ جهانی دوم و آنچه بر دهکده ای کوچک و یک خانوادۀ روستایی ساکن آن گذشته است را قصه وار نقل می کند. نام این کتاب متاثر از میدان شهر بورگو است که قبل از اتحاد ایتالیا، مجسمه گراندوک (پادشاه اتریش)، پس از استقلال ایتالیا، مجسمه گاریبالدی، در دوره فاشیست ها، مجسمه موسولینی (دوچه) و در نهایت مجسمه دموکراسی در آن نصب گردید.
آنتونیو تابوکی که از مهم ترین نویسندگان معاصر ایتالیایی به شمار می رود، در آثار خود، دنیایی رویایی، خاص و منحصر به فرد می سازد. رمان های او تا حد زیادی به لطف توانایی او در طرح داستان های کاملاً متفاوت در هر کتاب و وفادار بودن به ایدۀ وسواسی تکرار نکردن خود، به طور کلی از اعتبار زیادی در بین مردم و منتقدان برخوردار است.
همان طور که از داستان های آنتونیو تابوکی مشخص است، این نویسنده به تاریخ و سیاست متعهد بود و احساس می کرد که باید نقش خود را در بحث درباره وضعیت ایتالیای معاصر به وضوح ایفا کند. تابوکی بنیانگذار پارلمان بین المللی نویسندگان است، گروهی که در سال ۱۹۹۳ به دنبال قتل نویسنده و شاعر الجزایری طاهر جعوت سازماندهی شد.
تابوکی برای خلق بسیاری از آثارش از دغدغه های سیاسی خود، به ویژه فساد و ارعاب الهام گرفته است. او که در طول حمله نازی ها به ایتالیا به دنیا آمد، معتقد است که بذر دیدگاه های سیاسی، احساسات ضد جنگ و علاقه اش به حقوق بشر در زمانی کاشته شد که پدربزرگش داستان هایی درباره کشتار جنگ جهانی اول برای او تعریف کرد. بنابراین این ضدیت با خشونت به دوران کودکی وی، به پدربزرگش و به سنت آنارکو -آزادی خواهانه و جمهوری خواه زادگاهش توسکانی برمی گردد.
اولین رمان تابوکی، میدان ایتالیا، در مورد آنارشیست های توسکانی نوشته است. ساختار غیر معمول این رمان که در سه پرده شامل صحنه های روایی کوتاه که گاهی فقط در چند سطر نوشته شده است، به عقیده برخی، شبیه ساختاری است که نویسنده کلمبیایی گابریل گارسیا مارکز در رمان «صد سال تنهایی» (۱۹۷۰) استفاده کرده است. نوشته او جهان وطنی و حسی است. نثر تابوکی در این رمان نوستالژی عمیق و گاه دلخراش دارد و مدام سرعت گذر زندگی را یادآوری می کند.
آنتونیو تابوکی در طول زندگی حرفه ای خود افتخارات بسیاری کسب کرد. از جمله جایزه مدیسی فرانسه برای «شب های هند» با ترجمۀ سروش حبیبی، جایزه PEN ایتالیا برای «رکوئیم» با ترجمۀ شقایق شرفی، و جوایز Premio Campiello و Viareggio برای کتاب «پریرا چنین می گوید» با ترجمۀ شقایق شرفی. تابوکی از علاقمندان و شیفتگان فرناندو پسوا شاعر پرتغالی بود و تمام آثار او را ترجمه می کرد.
کتاب «میدان ایتالیا» را آقای سروش حبیبی ترجمه و نشر چشمه منتشر کرده است. سروش حبیبی از جمله مترجمان برجسته کشورمان است که آثار بسیاری را از نویسندگان به نام جهان به فارسی برگردانده اند که از آن جمله می توان «رستاخیز» از لئو تالستوی، «شیاطین» از فئودور داستایفسکی و «موش ها و آدم ها» از جان اشتاین بک را نام برد.
«آسمارا بر کارت پستال، مزین به گل سرخی که گاوور به او داده بود نوشت: این جا هم از ترقی بی بهره نمانده، تو خیال می کنی رفتی آن سر دنیا و پرو را کشف کردی و نوبر آوردی؟ من روز های یکشنبه با دوستان دخترم تا میدان دهکده می رویم گردش. کار ساختمان تئاتر دوباره شروع شده. اسم تئاتر را می گذارند سپلندیدو. گاوور پهلوی بنای یادبود یک دکه باز کرده و روزنامه و بستنی و کارت پستال می فروشه و کــار و بارش خیلی خوبه. برای من یک خواستگار پیدا شده، اما من اعتنایی به او نکردم، چون منتظر توام. مواظب خودت باش.»
«آسیاب را می گرداند و گندمی که آسیاب آرد می کند و نیز آبچلیک هایی که ماه نوامبر به مرداب ها برمی گردند، مال همه اند و این را هم می دانست که پاسداران شاه وظیفه دارند کسانی را که به این حقایق پی می برند، بکشند.»
«از پدرش جز همین، خاطره ای برایش نماند. از آن روز به بعد مردم او را به اسم دیگری صدا کردند. قبل از همه مادرش او را به این نام خواند و گفت: “می دونی ولتورنو بعد از چهار سال انگار هنوز عادت نکرده ام که به اسم خودت صدات کنم.”»
«تنها چیزی که گاریبالدو از زندگی نمی فهمید، مرگ بود. جنازه پدرش را می دید که راست در تابوت خوابیده و دست هایش را روی لباس دامادی اش برهم گذاشته بود و دستمال سفیدی به پیشانی اش بسته شده بود تا خون را بند بیاورد و لکۀ زرد رنگی روی آن نشت کرده بود. او معنی مرگ را نمی فهمید، این بود که پدرش به یاری اش آمد. بلند شد و در تابوت نشست و ساعتش را از جیب جلیقه اش بیرون آورد و گفت: “هنوز یه خرده وقت داریم.”»
میدان ایتالیا
نشر چشمه
آنتونیو تابوکی
سروش حبیبی
بزرگسال
درام, تاریخی, کمدی سیاه (طنز تلخ)
مدرنیسم
رقعی
شومیز
1400
164
5
تک جلدی
9786002293008