ندای کوهستان
ندای کوهستان در یک نگاه
:- اثری دیگر از خالد حسینی نویسندهی بنام افغانستان
- داستان جدایی یک خانواده به دلیل فقر
- ترجمهای روان و خوب از مهدی غبرائی
ندای کوهستان
ندای کوهستان اثری دیگر از خالد حسینی نویسندهی اهل افغانستان است که طبق معمول بسیار مورد استقبال واقع شده است. این رمان روایت خواهر و برادری به نام عبدلله و پری است که پدرشان از سر فقر تصمیم میگیرد پری را به خانوادهای که فرزند نداشتند بفروشد. برای عبدلله که ده سال داشت از دست دادن خواهر سهسالهاش آن هم به این شکل درد و رنج بسیاری ایجاد میکرد. در ندای کوهستان ادامهی داستان آنها را میخوانیم. این که چگونه میشود پری سر از پاریس و عبدلله سر از کالیفرنیا در آورند. در ندای کوهستان شخصیتهای بسیار دیگر نیز وجود دارند که به اصل موضوع مربوط اند و هرچه داستان پیشتر میرود، نویسنده آن شخصیتها را معرفی کرده و به قصه پیوندشان میدهد.
این داستان هم در افغانستان رخ میدهد و آثار جنگ هم در آن قابل مشاهده است، اما این بار نگاه به آینده به اندازهی نگاه به گذشته به چشم میخورد و گویی خالد حسینی خواسته به اتفاقات و تغییرات پس از جنگ نیز بپردازد. گویی خالد حسینی در این رمان سبکی متفاوتتر از رمانهای قبلی خود پیش گرفته و بیشتر به بطن و درون شخصیتها فرو رفته و آنها را شناسانده. هم چنین شگردهای داستاننویسی را متفاوتتر از قبل پیاده کرده که سبب شده این اثر با آثار دیگر حسینی تاحدودی تفاوت کند و حتی به قول برخی منتقدین بهتر از دیگر آثارش شناخته شود.
ندای کوهستان هم مانند بادبادک باز و هزار خورشید تابان، با ترجمهی کم نظیر مهدی غبرائی در انتشارات ثالث چاپ شده است. نام این کتاب از یکی از اشعار ویلیام بلیک، شاعر انگلیسی به نام پرستار گرفته شده. در این شعر، کوهها فریادهای شادی کودکان را پژواک میدهند.
«پروانه به سوی زندگی جدیدش گام بر میدارد. همچنان پیش میرود و تاریکی دور و برش زهدان مادر در برش گرفته و وقتی رنگ آن میپرد، وقتی هوا گرگ و میش است و نوار کمرنگ روشنایی از شرق خرسنگی را از تیرگی در میآورد، این احساس به او دست میدهد که انگار تازه متولد شده.»
«پسرت تو را نمیشناسد. حالا زندگی او این است و با چشمهای خودت دیدی که خوشحال است. این جا بهترین خوراک و پوشاک برایش فراهم میشود و از دوستی و محبت برخوردار است. در هنرها، زبانها و علوم و هم چنین راههای خردورزی و نوع دوستی تعلیم میبیند. دیگر چیزی لازم ندارم. روزی که مردی شد، شاید از این جا برود و در انجام این امر آزاد است. انتظار دارم با خیلیها در تماس باشد و با مهربانی خود برای آنهایی که در دام غم اسیرند شادی فراهم کند.»
ندای کوهستان
انتشارات ثالث
خالد حسینی
مهدی غبرایی
بزرگسال
رقعی
1399
540
13
تک جلدی
9786004051989
امریکا, افغانستان