نقد و بررسی
نفحات نفت (جستاری در فرهنگ نفتی و مدیریت دولتی)
نفحات نفت نام کتابی غیرداستانی از رضا امیرخانی، نویسندهی جوان و معاصر ایرانی، است که در سال 1389 منتشر شد. رضا امیرخانی از نویسندگان محبوب و پرفروش سالهای اخیر، به خصوص دهه 80 است. او تحصیلات خود را در دبیرستان سمپاد و دانشگاه صنعتی شریف در رشتهی مهندسی مکانیک به پایان رساند؛ اما نویسندگی را که علاقهاش بود ادامه داده است.
امیرخانی ابتدا با رمانی به نام ارمیا که در سال 1374 نوشت، بر سر زبانها افتاد و در سال 1378 با نوشتن شاهکار عاشقانهاش، یعنی رمان منِ او، به شهرتی چشمگیر رسید. نفحات نفت همچنین منتخب جایزهی جلال شده است. کتاب نفحات نفت یک اثر غیرداستانی و تحلیلی است.
امیرخانی در این کتاب به نوعی بر وضعیت موجود در اقتصادِ نفت محور ایران و سیاستی که بر اساس آن شکل گرفته است انتقادهای تند و تیزی وارد میکند. البته این کتاب را نمیتوان مقالهای علمی و اقتصادی دانست و بیشتر به درد و دل و بیان نظرات نویسنده در موضوعات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی شبیه است. اما امیرخانی با استفاده از قلم بسیار جذاب و طنز خود و مخصوصاً استفاده از رسم الخط و کلمهسازی های منحصر به فردش، نفحات نفت را به کتابی بسیار خواندنی و آگاهیبخش تبدیل کرده است.
کتاب به صورت کلی، به جز قسمت مقدمه و درآمد، به 15 فصل تقسیم شده است. عناوین فصلهای این کتاب طنزآمیز و چشمنواز هستند و البته از محتویات هر فصل نیز تا حدودی خبر میدهند. عناوینی مانند : "قانان (تغییر یافتهی کلمه قانون)"، "نه عامه پسند، نه خاصه پسند؛ فقط داستان مسئول پسند"، "صنعت دولتی شدن نفت"، "حزب در پیت"، "آنچه خوبان همه دارند، ما هم داریم!" و "مسئول سهلتی مقصر نیست".
امیرخانی از ابتدای کتاب تا به انتهای آن، به بررسی بسیاری از مشکلات اقتصاد نفتی و سیستم ناکارآمد اقتصادی و مدیریتی در ایران میپردازد. او با ابداع و شرح تعاریفی مانند "مسئول سهلتی"، به عنوان مسئول ناکارآمد دولتی و نفتی، با طنزی بسیار جذاب و خاص حرفهای خود را میزند. در خلال انتقادهایی از بیکاری جوانان و سن ورود به کار بالای آنان، امیرخانی از مثالهایی بسیار از اتفاقات اقتصادی و اجتماعی داخلی یا حتی سیستم مدیریت کشورهای نزدیک، مانند چین و پاکستان، استفاده میکند. از دیگر کارهای غیرداستانی رضا امیرخانی میتوان به کتابهای نیمدانگ پیونگیانگ ( سفرنامه به کره شمالی) و کتاب جانستان کابلستان اشاره کرد که هر دو کتاب توسط نشر افق به چاپ رسیدهاند.
در بخش هایی از این کتاب می خوانیم:
«سوال جدی این است که در قانونِ کار چه چیزی باید مقدم باشد؟ حقوقِ کارگر یا حقوقِ کارفرما و کارآفرین؟ و پاسخ جدیتر این است که در قانونِ کار، خودِ کار بایستی مقدم بر همهی اینها باشد. اگر قانونِ کار باعثِ از بین رفتنِ کار و کارآفرینی شود، نه کارگری میماند و نه کارفرمایی … همان اتفاقی که از این دست قوانین باعثش میشوند.»
«کدام استقلال و کدام پیروزی وقتی هر دو متصل میشوند به شیرِ نفتی که دستِ رییسِ ورزشِ کشور است؟! و رییسِ ورزشِ کشور خودش با خودش رقابت میکند، االبته زیرِ نظرِ داورِ خارجی!»
«قانون وحیِ منزل نیست. قراردادی است بشری تا راحتتر زندگی کنیم.»
«مدیرِ نفتی چیزی به اسم افق در ذهنش وجود ندارد. وقتی ارزیابی وجود نداشته باشد، حرکت بیمعنا میشود.»
«نفت همان دولت است و دولت همان نفت. شنیدهام که ستارهی دریایی اگر بازوش زیر سنگ گیر بیافتد، از خیر بازو میگذرد و آن را قطع میکند. اما این مال وقتی است که ستاره بیم داشته باشد از خطر … دولت تا نفت دارد، خطری تهدیدش نمیکند! و اینگونه، اقتصاد دولتی و مدیر سهلتی ساخته میشود.»
مفید بود؟
1
0
بیشتر
کمتر