نفر هفتم
نفر هفتم در یک نگاه
:- ادبیات معاصر ژاپن
- مجموعه داستان های کوتاه موراکامی
- داستان هایی با فضای رئالیسم جادویی و فانتزی
- برنده جایزه فرانک اُکانر در سال 2006
- داستان هایی با درونمایه مفاهیم مرگ و زندگی
نفر هفتم
نفر هفتم کتابی متشکل از 8 داستان کوتاه است که توسط مترجم از کتاب بید نابینا و بانوی خفته، گلچین و ترجمه شده است. نویسنده کتاب، هاروکی موراکامی، در سال 1949 در کیوتو به دنیا آمده و تاکنون بیش از 40 سال از عمر نویسندگی اش میگذرد. ماحصل این 40 سال نویسندگی او حدود 14 رمان و 6 مجموعه داستان کوتاه شده است که برای او جوایزی مانند گونزو و جایزه جهانی کتاب فانتزی (برای رمان کافکا در کرانه) را به همراه آورده. او همچنین برای نوشتن کتاب حاضر برنده جایزه فرانک اُکانر شده است.
موراکامی بر خلاف دیگر نویسندگان که به صورت تخصصی فقط به نوشتن رمان یا داستان کوتاه روی می آورند، بین نوشتن این دو سبک نوشته دائم در حال رفت و آمد است؛ همانطور که خود موراکامی در مقدمه ی این کتاب میگوید: "نوشتن یک رمان چالش و نوشتن داستان کوتاه یک لذت است."
او در آثارش سبکهای نوشتاری متفاوتی را به کار می گیرد و خود را پایبند یک نوع خط نویسندگی ثابت (هرچند خوب) نمی کند و این ویژگی نادر را به سختی میتوان در بین نویسندگان دیگر پیدا کرد. داستانهای این مجموعه همگی وقایعی عادی از زندگی، اما با چاشنی تخیل و فانتزی را بازگو میکنند با این تفاوت که شخصیتهای آنها تفکرات و احوال معمولی ای ندارند و همین امر نیز موجب سرنوشتی نامشخص برای آنان و پایان هایی نیمه باز برای داستانها شده است.
هسته اصلی داستانها را نیز مفاهیم مرگ و زندگی تشکیل می دهد که به شیوه های گوناگون در داستان ها ظهور می کند؛ مانند غرق شدن دوست و سگ شخصیت اصلی در داستان "نفر هفتم" و عدم توانایی او در هضم این مسئله به مدت 40 سال! یا حتی در داستان "ظهور و سقوط کیکهای شارپی" شاهد کلاغهایی هستیم که فقط کیک هایی با نام شارپی می خورند و بجای چشم لکه های سفید رنگی دارد. شاید فقط موراکامی باشد که بتواند روایت این کلاغها را به داستانی عبرت آموز از انعطاف ناپذیری عموم جامعه و مرگ و میر ناشی از آن، ربط بدهد.
محمود مرادی، مترجم این مجموعه، دو اثر دیگر از موراکامی را به نامهای "دیدن دختر صددرصد دلخواه در صبح زیبای ماه آوریل" و "شکار گوسفند وحشی" به فارسی ترجمه کرده و در انتشارات ثالث به چاپ رسانده است.
در بخش هایی از این کتاب می خوانیم:
«خب، البته ترس شکل های گوناگونی دارد و زمان های مختلفی به طرف آدم می آید و از پا درش می آورد. اما ترسناک ترین کاری که می توان در چنین مواقعی کرد آن است که به آن پشت کنی و چشمهایت را ببندی. برای این که آنوقت گرانبهاترین چیزی را که درونت هست، میگیری و به چیز دیگری تسلیم میکنی. در مورد من یک موج بود.»
«جنگ هر علت شرافتمندانه ای هم که میخواد داشته باشه، اما آدمهای زیادی از دو طرف به خاطر خشم و نفرت میمیرن.»
«مدتها بعد از آن که شب تاب ناپدید شد، دنباله نورش در درون من باقی ماند. پشت چشمهای بستهام، آن نور ضعیف، در تاریکی انبوه، همانند روحی سرگردان، به گشتن ادامه داد. بارها و بارها دستم را به سوی آن تاریکی دراز کردم اما انگشتانم چیزی حس نمیکرد و آن تابش ضعیف همواره دور از دسترس بود.»
نفر هفتم
انتشارات ثالث
هاروکی موراکامی
محمود مرادی
بزرگسال
رقعی
1399
144
9
تک جلدی
9789643807825
ژاپن