نقد و بررسی
هالیوود
کتاب «هالیوود» یکی از شناخته شده ترین رمان های چارلز بوکوفسکی است که در سال 1989 منتشر شد. چارلز بوکوفسکی یکی از هنجارشکن ترین و جنجالی ترین شاعران و نویسندگان آمریکایی بود. او بالغ بر هزاران شعر، صدها داستان کوتاه، شش رمان و تعدادی اثر غیرداستانی نوشته است.
بوکوفسکی در نویسندگی تحت تاثیر نویسندگانی چون جان فانته، کنوت هامسون، لویی فردینان سلین و ارنست همینگوی بود. او به خصوص همینگوی را دوست داشت و آرزو داشت عین او داستان نویسی بزرگ شود. همچنین، ژان پل سارتر، نویسنده و فیلسوف بزرگ فرانسوی، به بوکوفسکی لقب بزرگ ترین شاعر آمریکا را داده بود.
بوکوفسکی در نویسندگی رک و بی پرده است. شخصیت های داستان های او را اغلب اشخاص فقیر، دائم الخمر، ساده و الکی خوش تشکیل می دهند. بوکوفسکی همیشه از زندگی و روزمرگیِ مردم آمریکا، به خصوص زندگی در لس آنجلس، می نوشت و با زبان طنز تلخ و بسیار بی پرده، از مشکلات اجتماعی زمانه اش انتقاد می کرد.
اکثر آثار داستانی او را می توان در سبک رئالیسم کثیف دسته بندی کرد؛ مانند رمان «هزارپیشه». رئالیسم کثیف سبک و مکتب ادبی است که بزرگانی در ادبیات آمریکا مانند ریموند کارور و چارلز بوکوفسکی به این سبک می نوشتند. نویسندگان در این سبک با بازنمایی هرچه بیشتر معضلات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مردم عامه در سطح جامعه، آن هم با زبانی طنزآلود و بسیار تلخ، سعی بر بیان و نقد وضعیت بشری داشته اند.
رمان «عامه پسند» بوکوفسکی نیز در وجهه انتقادی و فلسفی خود دارای مضامین مکتب رئالیسم کثیف است با این تفاوت که، خط اصلی داستان به سبک رئالیسم جادویی و پست مدرنیسم نزدیک و داستانی علمی-تخیلی و فانتزی را بازگو می کند. رمان هالیوود در واقع ریشه در تجربیات واقعی نویسنده دارد. بوکوفسکی این رمان را بر اساس ماجراها و تجربیات خود در راه نوشتن فیلمنامۀ فیلم «Barfly – 1987» نوشته است.
بوکوفسکی در این رمان با استفاده «منِ دیگر» داستانیِ خود، «هنری چینانسکی»، ماجراجویی هایش در هالیوود را روایت می کند. هنری چینانسکی شخصیت اصلی معروف بسیاری از آثار بوکوفسکی مانند رمان «پستخانه» است که با تقریب خوبی، تمامی خصلت ها و ویژگی های چارلز بوکوفسکی را با خود یدک می کشد. تمامی اشخاص در این رمان از شخصیت های واقعی گرفته شده اند و در آن شخصیت هایی مانند همسر بوکوفسکی با نام داستانیِ «سارا» و نام واقعی لیندا، حضور دارند.
داستان کتاب هالیوود از زبان اول شخص روایت می شود. خواننده در این کتاب با هنری چینانسکی که یک دائم الخمرِ بسیار بی خیال است آشنا می شود. در این رمان، بوکوفسکی از زبان چینانسکی سعی بر بیان نکاتی در مورد فیلنامۀ خود دارد که بسیار عجیب و غریب است؛ اینکه از نوشتن این فیلنامه زیاد راضی نیست و از سینما بدش می آید و حال که فیلمنامه را نوشته است، کسی حاضر به ساخت آن نیست!
خلاصه داستان کتاب هالیوود
در واقع رمان هالیوود داستانی است از همکاری چینانسکی با کارگردانی به نام «باربت شرودر» ( با نام اصلی جان پینچِت) که دوست اوست. چیناسنکی دنبال کسب حمایت مالی برای ساخت فیلم است و زمانی که آن را بدست می آورد، به سرعت پول ها را به باد می دهد اما، این پایان ماجرا نیست. چینانسکی به همراه همسرش سارا، در هر بخش که مانند داستانکی کوتاه است، با افراد مختلف ملاقات می کنند.
در خلال این دیدار ها است که ما از تفکرات پوچ گرایانه، بی تفاوتیِ بسیار سرد نسبت به دیگران و تأملات فیلسوفانۀ هنری چینانسکی می خوانیم. بوکوفسکی به طرز کم نظیری داستانی جالب از اتفاقاتی که بر سر چینانسکی بی خیال می افتد را روایت می کند که در نهایت، مخاطب از شخصیت و سرگذشت چینانسکی بیش از جنبه های داستانی هالیوود تعجب خواهد کرد.
از جمله دیگر آثار ترجمه شده از چارلز بوکوفسکی که به فارسی ترجمه شده است می توان به کتاب های «ساندویچ ژامبون» و «هزارپیشه» با ترجمۀ امیر ریاحی و رمان «عامه پسند» با ترجمۀ پیمان خاکسار اشاره کرد.
کتاب حاضر توسط پیمان خاکسار ترجمه و نشر چشمه آن را چاپ کرده است. از جمله دیگر ترجمه های پیمان خاکسار نیز می توان به رمان های «جزء از کل» اثر استیو تولنز، «کلکسیونر» اثر جان فاولز و «اتحادیۀ ابلهان» اثر جان کندی تول اشاره کرد.
جملات زیبای کتاب هالیوود
«با آدم ها که هستم ، چه خوب باشند و چه بد، تمام احساساتم تعطیل و خسته می شوند، تسلیم می شوم، سر تکان می دهم، تظاهر می کنم می فهمم، چون دوست ندارم کسی را برنجانم… این یکی از نقطه ضعف هایم است که بیشترین مشکل را برایم درست کرده… معمولا وقتی سعی می کنم با دیگران مهربان باشم روحم چنان پاره پاره می شود که به شکل ماکارونی روحانی در می آید! کرکره ی مغزم پایین می آید، گوش می کنم، جواب می دهم… و آنها احمق تر از آنند که بفهمند من آنجا نیستم!»
«فلسفه ی اصلی ام در زندگی اجتناب از آدم ها تا جای ممکن بود. هرچه کمتر آدم می دیدم؛ حالم بهتر بود.»
«وقتی ساعت ها و سال ها در قالب شخصیتی فرو میری که خودت نیستی خب بالاخره یه بلایی سرت میاد. داری سخت تلاش میکنی کسی بشی که خودت نیستی. بعد یه نفر دیگه که بازم خودت نیست. و بعد کس دیگه. اول شاید هیجان انگیز باشه ولی بعد مدتی، بعد از فرو رفتن در شخصیت ده ها نفر، دیگه سختته که یادت بیاد خودت کی هستی، خصوصاً اگه مجبور شده باشی جملاتتم بداهه بگی.»
«اعجاز همیشه در سادگی است برای رسیدن به حقیقت مطلق… برای انجام دادن کارها… برای نوشتن، نقاشی کشیدن… زندگی در سادگی است که عمق پیدا می کند.»
مفید بود؟
0
0
بیشتر
کمتر