نقد و بررسی
هنر شفاف اندیشیدن
کتاب «هنر شفاف اندیشیدن» ابتدا در سال 2011 به صورت هفتگی در ستون های روزنامه های معتبر آلمان، سوئیس و هلند منتشر شد و سپس، در سال 2013 و به زبان انگلیسی، به صورت کتاب مجزا منتشر شده است. این کتاب به محض انتشار به موفقیت خیره کننده ای دست یافت و تا سال 2012، به پرفروش ترین اثر غیرداستانی در آلمان و سوئیس تبدیل شد.
رولف دوبلی نویسنده و کارآفرین سرشناس سوئیسی است. دوبلی در دانشگاه در رشته های فلسفه و مدیریت بازرگانی تحصیل کرده و در سال 1985، موفق به دریافت مدرک دکترای خود شده است. رولف دوبلی در سال 2008 موسسه ای به نام WORLD.MINDS را تاسیس کرد. هدف او از تاسیس چنین مجموعه ای، زدن پُلی میان علم، کسب و کار و جوامع فرهنگی است.
او ابتدا به نوشتن رمان و ادبیات داستانی روی آورد و اولین رمان خود به نام «سی و پنج» را در سال 2003 منتشر کرد. تا سال 2011 و زمان نوشتن کتاب هنر شفاف اندیشیدن، دوبلی چندین رمان دیگر با درون مایۀ «معنای موفقیت» و «تاثیر غیر مترقبه بودن چیزها در زندگی» نوشت.
رولف دوبلی در کتاب هنر شفاف اندیشیدن، ابتدا فهرستی از خطاهای متداول شناختی را با استفاده از مطالعه، تحقیق و پژوهش، یاری گرفتن از دوستان و متخصصین و دست آخر، با استفاده از تجربیات شخصی تهیه کرده است. همانطور که نویسنده بیان می کند، برخی از این خطاهای شناختی از قرن ها پیش شناخته شده اند و بسیاری دیگر نیز، بسیار تازه و ناشناخته اند. رولف دوبلی کوشیده است تا با استفاده از قلم ادبی و بسیار ساده، به نوعی کتابی جامع از خطاهای شناختی انسان گردآوری و تألیف کند.
کتاب هنر شفاف اندیشیدن در قالب 99 بخش کوتاه نوشته شده است. دوبلی در هر بخش سعی بر شناساندن یک خطای شناختی به مخاطب کتاب دارد. نویسنده از انتخاب عنوان هر بخش تا به انتهای آن، از زبانی خودمانی و به شدت گیرا استفاده کرده است: «چرا باید به قبرستان ها سر بزنی؟» (خطای بقا)، «آیا دانشگاه هاروارد شما را باهوش تر نشان می دهد؟» (توهم بدن شناگر)، «کمتر، بیشتر است» (تضاد انتخاب)، «حتا داستان های واقعی هم افسانه اند» (خطای داستان) و «بیخیال جدیدترین ها شو» (جنون نوگرایی).
همچنین، نویسنده در خلال طبقه بندی و معرفی خطاهای شناختی با روش های علمی و تجربی، داستانک ها و خرده روایاتی را نیز از زندگی روزمره شخصی خود و دیگران نقل می کند. می توان خلاصه ای از آموزه های این کتاب را با چنین جملاتی بیان کرد:
«شما کنترل بسیار کمتر از آنچه فکر می کنید بر دنیا دارید.»
«ما (انسان ها) در تشخیص ارزش واقعی چیزها آنقدر ها هم خوب عمل نمی کنیم و دلیل اصلی این امر نیز، معیار قرار دادن «در دسترس بودگی» آن چیز و قیاس های بد است.»
«تصمیم گیری قدرت ارادۀ شما را تضعیف می کند؛ مخصوصا زمانی که گزینه های بسیاری برای انتخاب دارید.»
از جمله دیگر آثار ترجمه شده از رولف دوبلی می توان به کتاب های «هنر خوب زندگی کردن» با ترجمۀ عادل فردوسی پور، علی شهروز و بهزاد توکلی و «پیگیر اخبار نباشید!» با ترجمۀ عادل فردوسی پور، علی شهروز و بهزاد توکلی اشاره کرد.
در بخش هایی از کتاب هنر شفاف اندیشیدن می خوانیم:
مارک یک مرد لاغراندام اهل آلمان است که عینک به چشم می زند و دوست دارد کارهای موتزارت را گوش بدهد. کدام یک محتمل تر است؟ اینکه مارک الف) یک رانندۀ کامیون باشد یا ب) استاد ادبیات در فرانکفورت باشد. بیشتر افراد روی ب شرط می بندند، که اشتباه است. در آلمان تعداد راننده های کامیون ده هزار برابرِ تعداد استادان ادبیات است. به همین خاطر، بسیار محتمل تر است مارک رانندۀ کامیون باشد. پس چه اتفاقی افتاد؟ آن توضیحات با جزئیات ما را فریب داد که حقایق آماری را نادیده بگیریم. دانشمندان به این خطا غفلت از نرخ پایه می گویند، یعنی نادیده گرفتن سطوح توزیعی اساسی؛ یکی از متداول ترین خطاها در استدلال. تقریباً تمام روزنامه نگاران، اقتصاددانان و سیاستمداران دایماً اسیر این خطا می شوند.
تحقیقات ثابت کرده اند هر چه پذیرفته شدن در «آزمون ورودی» دشوارتر باشد، اعضای گروه ارزش بیشتری برای عضویت خود قایل اند و بیشتر به آن افتخار می کنند. دانشکده های ام بی ای به این صورت، با توجیه تلاش بازی می کنند؛ آن ها شب و روز از دانشجویان خود، بدون هیچ استراحتی، کار می کشند تا آن ها را به مرز خستگی مفرط برسانند. فارغ از اینکه این برنامۀ تحصیلی مفید یا احمقانه بوده، زمانی که دانشجویان مدرک خود را به دست می آورند این تلاش ها را برای آیندۀ شغلی خود بسیار ضروری قلمداد می کنند، چرا که توان بسیاری را صرف کرده اند.
حالا که دربارۀ توجیه تلاش آگاه شده ای، می توانی پروژه های خود را منطقی تر ارزیابی کنی. این کار را امتحان کن: هر وقت زمان و تلاش بسیاری صرف کاری کردی، به آن نگاه کن و نتیجه اش را ارزیابی کن؛ فقط نتیجۀ آن را. رمانی که پنج سال ویرایشش کرده ای و هیچ ناشری چاپش نمی کند؛ شاید اصلاً ارزش بردن نوبل ندارد. مدرک ام بی اِی که برای آن به زحمت افتاده ای؛ آیا آن تلاش ها را به کسی توصیه می کنی؟ و دختری که سال ها دنبال او هستی؛ آیا او واقعاً از دختر مجرد دیگری که بلافاصله به تو بله خواهد گفت بهتر است؟
فرض کن رییس جمهور یک کشور هستی و کوچک ترین فکری برای ادارۀ آن نداری. چه کار می کنی؟ پیشبینی می کنی «سال های سختی» پیشِ روست. از شهروندانت می خواهی «کمربندها را محکم ببندند» و سپس قول می دهی بعد از گذر از این «مرحلۀ حساس تصفیه، خالص سازی و بازسازی» اوضاع بهبود خواهد یافت. قاعدتاً اشاره ای به شدت و مدت این دوره نخواهی کرد. بهترین نمونه از موفقیت این راهکار در مسیحیت مشخص است؛ پیروان واقعی آن معتقدند پیش از آنکه بتوانیم بهشت را روی زمین تجربه کنیم، جهان باید نابود شود. بلایا، سیل، آتش سوزی و مرگ همه جزئی از یک نقشۀ بزرگ ترند که باید اتفاق بیفتد. این پیروان وقوع هر تغییر منفی در اوضاع را تأییدی بر این پیام می دانند و هر پیشرفت را هدیه ای از سوی خدا می انگارند.
مفید بود؟
0
0
بیشتر
کمتر