نقد و بررسی
پدران و پسران
پدران و پسران رمانی معروف از ایوان سرگییویچ تورگنیف است که برای اولینبار در سال 1862 منتشر شد. این رمان معروفترین اثر تورگنیف است و بسیاری این رمان را، یکی از بزرگترین آثار ادبی قرن 19ام در روسیه و جهان میدانند. تورگنیف نویسنده و شاعر سرشناس روسی در دوران طلایی ادبیات روسیه بود. تورگنیف را یکی از رهبران مکتب ناتورالیسم (طبیعتگرا) در روسیه میدانند. پوشکین و گوگول از جمله نویسندگانی بودند که بر نویسندگیِ تورگنیف تاثیر بسیاری داشتند.
آکاردی پترویچ گیرسانف به تازگی از دانشگاه پترزبورگ فارغ التحصیل شده است. او به همراه دوستش، بازارف، به دهکده و خانهی پدرش، نیکلای، باز میگردد. خانوادهی گیرسانف پا به پای تغییرات جدید اجتماعی در روسیه پیش نرفته است و تفکرات قدیمیای دارد. بنا بر همین دلیل، نیکلای با بازارف که فردی نیهیلیست (پوچگرا) و نوگراست، وارد بحث و درگیری میشود. از طرفی، شاهد نگرانیها و دغدغههای نیکلای به عنوان پدر آکاردی هستیم که نگران تاثیر بازارف بر اوست.
هستهی اصلی داستان را شخصیت و بحثهای بازارف تشکیل میدهد که فردی حرّاف و هنجارشکن است. اما زمانی که آنا وارد داستان میشود، همه چیز در شرف تغییر قرار میگیرد. بازارف عاشق آنا میشود و روی دیگری از خود را نشان میدهد و تا پایان تراژیک روایتاش، خواننده را شگفتزده میکند.
رمان پدران و پسران، مانند تمام رمانهای تورگنیف موضوع بسیار سادهای دارد. موضوع اصلی این رمان تضاد و درگیری میان دو نسل پیر و جوان در طبقات مختلف اجتماعی در روسیهی قرن 19ام است. تورگنیف که خود با اوضاع سیاسی و اجتماعی روسیه آشنایی کامل داشت، با توانایی خود در پروراندان موضوعات بسیار ساده و داشتن قلمی بینظیر در روایت بحثهای بین اشخاص، سعی بر تصویرسازی وضع کشورش را داشته است. یکی از موضوعات مهمی که در این رمان به آن پرداخته میشود، مسئلهی رواج «نیهیلیسم (پوچگرایی)» در جامعهی روسیه در قرن 19ام است.
از جمله آثار ترجمه شده از ایوان تورگنیف میتوان به رمانهای عشق اول با ترجمهی سروش حبیبی (نشر فرهنگ معاصر) و رودین با ترجمهی محمد هادی شفیعیها (نشر علمی و فرهنگی) اشاره کرد.
مهری آهی از مترجمان بسیار خوب زبان روسی بود که ترجمهی شاهکارهایی مانند «ابله» و «جنایت و مکافات» از داستایفسکی (نشر خوارزمی) را، در کارنامه دارد.
در بخش هایی از این کتاب می خوانیم:
«پاول پترویچ که دیگر قادر به خودداری نبود فریاد زد: "بیچاره! ای کاش اقلا فکر میکردی که تو چه چیز روسیه را با این مرام پست خود حمایت میکنی. خیر، با این سخنان حتی فرشته هم از جا در میرود. قلمقها و مغولها هم قدرت دارند، اما به چه درد ما میخورد؟ برای ما تمدن ارزش دارد. بله حضرات آقایان، ثمرات تمدن برای ما گرانبهاست، نگویید که ثمرات آن ناچیز است. کثیفترین افراد، مطربی که شبی پنج کوپیک میگیرد، حتی او هم از شما مفیدتر است؛ زیرا او نمایندهی تمدن است، نه نمایندهی توان خشن مغولی. شما خود را مترقی میدانید و حال آنکه جای شما در کلبهی قلمقها است. قوه! آخر آقایان قوی، اقلا یادتان باشد که شما فقط چهار نفر و نصفی هستید و عدهی آن دیگران که اجازه نخواهند داد شما اعتقاداتشان را لگدمال کنید، میلیونها نفرند. آنها شما را خُرد خواهند کرد.»
«امراض روحی در اثر تربیت به وجود میآیند، در اثر آن مزخرفاتی که از طفولیت در سر انسان پر میکنند، در اثر وضع زشت اجتماع اجتماع را اصلاح کنید. دردها ناپدید میشود.»
«پوچگرا کسی است که در مقابل هیچ قدرتی سر خم نمیکند، اصل کلی که مبتنی بر ایمان است را قبول ندارد، مهم نیست که آن اصل چقدر مورد احترام دیگران باشد.»
مفید بود؟
3
0
بیشتر
کمتر