پدرخوانده

پدرخوانده اثر «ماریو پوزو» در سال ۱۹۶۹ منتشر شد. این رمان، قصه خانواده ای ایتالیایی ست که حالا به آمریکا مهاجرت کرده اند. پدر خانواده، دون کورلئونه، رئیس یک مافیای قدرتمند است که مهاجرت به خاک آمریکا هم چیزی از قدرت او کم نکرده است. دون کورلئونه در کارش، خط قرمزی دارد که هیچکس و هیچ پولی تا به حال نتوانسته او را قانع به گذشتن از آن کند و آن خط قرمز، فروش مواد مخدر است.

مایکل کورلئونه، پسر کوچک و محبوب دون کورلئونه، به کلی از فضای کاری و مافیایی خانواده دور است. پس از گذشت مدتی، تنش هایی میان پدرخوانده و رقبای او رخ می دهد و سوءقصدی هم به جان پدرخوانده می شود. شخصیت مایکل هم به مرور تغییر می کند و حالا مساله انتقال قدرت مطرح است …

می شود گفت که «پدرخوانده» قصه انتقال قدرت است؛ قدرتی که توسط دون کورلئونه به سختی و طی سال ها به دست آمده. پدرخوانده بعدی چه کسی خواهد بود؟ یکی از مسائل جالب توجه این کتاب، تغییر شخصیت مایکل از ابتدا تا انتها است. کسی که در ابتدای داستان صراحتاً اعلام می کند که علاقه ای به کار پدرش ندارد، رفته رفته در منجلاب مافیایی غرق می شود. «پدرخوانده» یکی از بهترین آثار مافیایی دنیاست. حتی کسانی هم که علاقه ای به مافیا دنیای و آن ندارند، از خواندن این کتاب لذت خواهند برد.

در سال ۱۹۷۲ فیلمی بر اساس این رمان، به کارگردانی فرانسیس فورد کاپولا ساخته شد. فیلم «پدرخوانده» یکی از وفادارترین فیلم های اقتباسی به رمان خود است. فیلمنامه آن به طور مشترک توسط ماریو پوزو و کارگردان، نوشته شد. می شود گفت که شهرت و آوازه فیلم از رمان فراتر رفته و بسیاری پس از دیدن فیلم، به خواندن رمان علاقمند می شوند. «پدرخوانده» توسط حبیب الله شهبازی به فارسی ترجمه و توسط نشر افق چاپ شده است.

در بخش هایی از این کتاب می خوانیم:

«مایک! تو نمیتونی به لاس وگاس بیای و با مردی مثل موگرین اینطوری صحبت کنی!

فردو! تو برادر بزرگتر منی و من دوستت دارم اما هیچوقت در مقابل خانواده ت طرف کس دیگه ای رو نگیر. هیچوقت!»