به احتمال زیاد شما هم انیمیشن جدید و خیلی جذاب «بچههای بد (the bad guys) (2022)» رو تماشا کردید و از دیدنش حسابی لذت بردید! برای شما یک خبر بد و یک خبر خوب داریم!
خبر بد این است که انیمیشن «بچههای بد» همه داستانهای این دوستان تبهکار و بامزه رو روایت نمیکند! اما خبر خوب این است که جای هیچ نگرانیای نیست! چرا که این انیمیشن نسخهای خلاصه شده از مجموعه کتابهای «سریال چهار سابقه دار» است و در ادامه، قرار است با این مجموعه آشنا شویم!
مجموعه «سریال چهار سابقهدار» یکی از جذاب ترین و مشهورترین مجموعه داستانهای ماجراجویانه، طنز و کمیک (مصوّر) سراسر دنیاست. این مجموعه به دست «آرون بلیبی» نوشته شده است و به سرعت با استقبال بینظیر کودکان و نوجوانان در سراسر دنیا مواجه شد، تا جایی که به یکی از پرفروشترین آثار فهرست نیویورک تایمز تبدیل گشت و انیمیشن اقتباسی و بسیار موفق آن نیز، برندۀ جوایز متعدد شده است.
آقای بلیبی نوشتن این مجموعه را در سال 2015 شروع کرد و تا زمان حال نیز، نوشتن قسمتهای جدید از این مجموعه ادامه داشته است. در ایران نیز، نشر هوپا تاکنون 11 جلد از این مجموعه را ترجمه و چاپ کرده است. نشر «هوپا» بازۀ سنی مناسب برای مخاطبین این مجموعه را «9 تا 13 سال» تعیین کرده است.
محصولات مرتبط: هری پاتر
خلاصه ی مجموعه کتاب های سریال چهار سابقه دار
«سریال چهار سابقهدار» مجموعهای است از داستان های به هم پیوسته و سراسر خنده دار و مفرح. تبهکاران و در عین حال، قهرمانان این داستانها را چند دوست تشکیل میدهد: رئیس گروه آقای گرگ و آقای کوسه، آقای پیرانا، آقای مار و عنکبوتی دوست داشتنی به نام پُرپا!
این چند دوست دیوانۀ هیجان و ماجراجویی، در هر قسمت، داستانهای بسیار جذاب و باحالی را رقم میزنند. در کتاب حاضر نیز، «ضد حملهی توپِ پشمالو»، این دوستان سابقه دار به یک مرغداری حمله کردهاند و 10 هزار مرغ را از آنجا فراری دادهاند، اما این تازه شروعی بر ماجرا و گیر افتادن آنها توسط یک خوکچۀ هندی دیوانه به نام دکتر مارمالاد است.
آرون بلیبی نویسنده ی مجموعه ی داستانی سریال چهار سابقه دار
«آرون بلیبی» یکی از مشهورترین نویسندگان ادبیات کودک و نوجوان استرالیایی است که شهرتی جهانی دارد. آقای بلیبی هم به نویسندگی و هم به بازیگری مشغول بود اما در سال 2005، از حرفۀ بازیگری برای تمرکز بر نوشتن خداحافظی کرد.
ثمرۀ زحمات او، به سه تا از پرفروش ترین مجموعه داستانهای کمیک ادبیات کودکان و نوجوانان در سراسر دنیا ختم شد:
- «سریال چهار سابقهدار»
- «خودکی به نام پاگ»
- «اسب شاخداری به نام تلما»
متاسفانه از این نویسنده تاکنون در ایران فقط مجموعۀ «سریال چهار سابقهدار» و یک کتاب مجزا به نام «من بغل میخوام» منتشر شده است. نام عناوین اول، دوم و چهارم مجموعۀ «سریال چهار سابقهدار» از این قرار است: «یورش به زندان شهرِ سگی»، «ماموریت تمام عیار» و «حملهی گامبیها».
بهترین ترجمه ی مجموعه کتاب ها سریال چهار سابقه دار
«سید نوید سید علی اکبر» از جمله نویسندگان و مترجمان جوان و خوش ذوق ایرانی در زمینۀ ادبیات کودک و نوجوان است. او تمامی قسمتهای مجموعۀ «سریال چهار سابقهدار» را به فارسی ترجمه کرده است.
آقای سید علی اکبر تاکنون داستانهای بسیاری را برای کودکان و نوجوانان ایرانی تالیف و ترجمه کرده است. از جمله مهم ترین آثار ترجمه شده به دست او میتوان به کتابهای «کمدی اشتباهات» از «ویلیام شکسپیر» و مجموعۀ «دفترچه خاطرات جغد» از «رِبِکا الیوت» اشاره کرد.
بخش هایی از کتاب سریال چهار سابقه دار3 (ضد حمله ی توپِ پشمالو)
هِی! چیکو! میشه یه خُرده یواشتر بری؟ من حالم خوش نیست…
نه آقای پیرانا! نمیتونم. وقت نداریم. پُرپا؟ نزدیکیم؟
آره گرگی جون! سیگنالهای ماهوارهای من میگن دیگه الانهاست که بولدوزرها رو ببینیم…
عالی شد! میگم بیایید یک بار دیگه نقشه رو مرور کنیم. هان؟
اگه فقط یک بار دیگه، فقط یک بار دیگه بخواهی اون نقشهی لعنتی رو بگی، انتهات رو نیش میزنم. همه مون نقشه رو بلعیدیم!
سخت نگیر آقای مار! نقشه از هر چیزی مهمتره. خُب، بریم سر اصلِ مطلب… این جوریها بود که یک یاروی غریبهای زنگ زد به من و گفت انگاری چندتایی بولدوزر میخواهند بیان تو جنگل و لونه زندگیِ یک سِری حیوونهای گوگولی و نازدار و پشمالوی جنگل رو خراب کنند رو سرشون. حالا ما اینجاییم تا سر و تهِ این گندکاری رو هَم بیاریم.
تک تکِ ما همهی این هارو میدونستیم!
این رو درست اومدی که میلیاردرم. اینکه دانشمندم هم درست. ولی چرا شما کله پوکها فکر میکنید من دیوونهام؟ هان؟ هان؟ من دیوونهام؟ دیوونهام؟
تو زدی پُرپا رو ترکوندی! تو یک هیولایی!
آره. راست میگه! تازه زدی ماشینِ نازنین من رو هم پوکوندی! فقط یک دیوونه میتونه همچنین کارهایی بکنه!
خُب، خُب، خُب… اجازه بدید یک کوچولو فکر کنم… هوووم… آره! بگید ببینم! شماها با خودتون چی فکر کردید! واقعاً فکر کردید میتونید تو روزِ روشن، به زور خودتون رو بچپونید توی یکی از مرغداریهای من و 10000 تا از مرغهای نازنینم رو بدزدید؟ بعدش هم من عین خیالم نباشه؟ هان؟
مرغدونیِ تو؟ ولی تو فقط یک خوکچه هندیای!
انگار تو هنوز نگرفتی ماجرا رو! ببین احمق! من یک دانشمند میلیاردر دوانیام! صاحبِ یک عالمه مرغداری! از دست شماها هم خیلی خیلی کفریام!
وایسا ببینم! میخواهی بگی زدی ماشین ما رو ترکوندی و خودمون رو طناب پیچ کردی، فقط و فقط برای اینکه اون مرغها رو نجات دادیم؟
دست آخر، زدی تو خال! آره، همینه!
خُب! حالا که همهی حواسها پیش منه، میخواهم یک داستانِ کوچولو براتون تعریف کنم. یکی بود. یکی نبود. یک خوکچه هندی کوچولو موچولو بود که از دستِ همه خسته شده بود. از بس بهش میگفتند گوگوری مگوری، نازنازنازی! همین شد که خوکچه هندی به سرش زد یک کاری بکند…اول از همه، مرغها رو کرد توی قفس و میلیارد میلیارد پول به جیب زد.
اما اسکناس براش کافی نبود. برای همین، یک اسلحهی سریّ اختراع کرد. اسلحهای که دیگه هیچکس جرئت نکنه بهش بگه گوگوری مَگوری، نازنازنازی! اسلحهاش اون قدر قوی بود که میتونست دنیا رو برای همیشه تغییر بده. اون هم فقط و فقط با فشار دادن یک دکمه… همین دکمه!
اما آخه گوگوری مَگوری و نازنازنازی چه ایرادی داره؟ من یکی که آرزومه گوگوری مشگوری و نازنازنازی باشم. همه عاشقِ خوکچه هندیاند.
من عشق نمیخواهم! ماهی گندهی مسخرهی ابلهِ احمق! من قدرت میخواهم!
آیا این بررسی برای شما مفید بود
هنوز بررسیای ثبت نشده است.
برای ارسال دیدگاه، وارد حساب کاربری خود شوید وارد حساب کاربردی شوید