نقد و بررسی
کفش های خدمتکار و چند داستان دیگر
کتاب کفشهای خدمتکار توسط مهدی حقیقت از کتاب "آثار کامل برنارد مالامود، داستانهای کوتاه" (1997) انتخاب و ترجمه شده و در نشر افق به چاپ است. برنارد مالامود رماننویس و داستانکوتاهنویس سرشناس آمریکایی بود که از بهترین نویسندگان قرن 20ام آمریکا به شمار میرفت. او در مجموع 8 رمان و حدود 10 مجموعه داستانکوتاه نوشته است که برای او جوایز معتبری همچون جایزه پولیتزر 1967 (برای نوشتن رمان تعمیرکار)، جایزه اُ هنری 1969 و جایزه پن/فاکنر 1984 را، به همراه داشته است. پس از 2 سال از درگذشت مالامود در سال 1986، جایزهای به نام پن/مالامود برای داستانهای کوتاه در نظر گرفته شد که به صورت سالانه به بهترین آنان اهدا میشود.
برنارد مالامود مانند بسیاری از دیگر نویسندگان قرن 20 آمریکایی از زندگی روزمرهی انسان امروزی مینوشت. او در به تصویر کشیدن جزئیات و ماجراهای جالب زندگی بسیار ماهر بود و گاهی با طنز تلخ به انتقاد از معضلاتی مانند طلاق، خیانت، بیرحمی، فقر و تنهایی پرداخته است. مالامود در اکثر آثارش عشق را به عنوان راهحل مشکلات انسان امروزی مطرح میکند.
در کتاب کفشهای خدمتکار شاهد 15 تا از بهترین و زیباترین داستانهای کوتاه این نویسنده بزرگ هستیم که به اجمال به بررسی برخی از آنان میپردازیم. کتاب با داستان شاعرانهای به نام "باران بهاری" شروع میشود. در این داستان شاهد روایت مردی به نام جورج فیشر هستیم که احساس بیگانه بودن با خانوادهی سرد خود میکند و طی پیادهروی زیر بارانی بهاری به اوج احساسات خود نسبت اطرافیانش میرسد.
در داستان "عزاداری" قصهی پیرمردی بازنشسته و تنها، به نام کسلر، را میخوانیم که چندین سال قبل خانواده خود را به دلیل دست و پاگیر بودنشان، ترک کرده بود. کسلر روزی با سرایدار دعوایش میشود و این شروعی میشود بر ماجرای بیرون افتادنش توسط صاحبخانه و مقاومتهای او که با پایانی غیرمنتظره و خیالی، به صورت نمادین پیام اخلاقی زیبایی را به مخاطب منتقل میکند.
"کفشهای خدمتکار" داستانِ زنی مسن است که به خدمتکاری در خانهی استاد دانشگاهی مشغول است. او روابط بسیار بدی با پدر و عروسش دارد و در این حین عاشق یک مرد فقیر و خانوادهدار نیز میشود. مالامود در این داستان با روایتی زیبا به رفتارهای اشتباه عامیانه نقد وارد میکند.
از برنارد مالامود رمان های تعمیرکار به ترجمهی شیما الهی (نشر چشمه) و اجاره نشینها با ترجمهی میلاد شالیکاریان (نشر چترنگ) نیز در ایران منتشر شده است. امیرمهدی حقیقت مترجم جوان و پرکار ایرانی است که از نمونه آثار ترجمهای او میتوان به رمان غول مدفون از کازئو ایشیگرو (نشر چشمه) و مجموعه داستان کوتاه مترجم دردها از جومپا لاهیری (نشر ماهی)، اشاره کرد.
در بخش هایی از این کتاب می خوانیم:
«عطش شدیدی به واژهها در او بیدار شد. دلش میخواست حرف بزند. دلش میخواست چیزهایی را بگوید که هیچوقت نگفته بود. دلش میخواست بگوید راه خودش را پیدا کرده و دیگر هیچوقت سردرگم و ساکت نخواهد بود. دوباره مالک دنیا شده بود و به آن دل باخته بود.»
«صاحبخانه از درد به خود پیچید. عرق زیادی به تنش نشست. درونش چیزی جمع شد و با فشار بالا آمد و سرش را به مرز انفجار رساند. لختی منتظر شد تا سکته کند، ولی این حس با درد رد شد و او را با حالی فلاکتبار تنها گذاشت.»
«یک شب پاییزی، جورج از خانهاش بیرون زد و تا کتابخانه، که سالها نرفته بود، دوید. همهجا کتاب بود، هرجا را نگاه میکرد و با اینکه به سختی لرزش درونش را کنترل میکرد، خیلی ساده صدتا کتاب را شمرد و از قفسه درآورد، بعد نشست سرمیز که بخواندشان.»
مفید بود؟
1
0
بیشتر
کمتر