نقد و بررسی
گزارش به خاک یونان
گزارش به خاک یونان کتابی است که نیکوس کازانتزاکیس، نویسنده و جهانگرد مشهور یونانی، آن را برای اولینبار در سال 1961 منتشر کرد و در سال 1965 به زبان انگلیسی ترجمه شد. کازانتزاکیس در طول عمر خود 9 بار نامزد دریافت جایزه نوبل ادبیات شد و بسیاری او را غول ادبیات مدرن یونان میدانستند.
عمدهی شهرت او در کشورهای غربی، به دلیل ساخت دو فیلم اقتباسی از روی دو رمانِ او، به نامهای زوربای یونانی و آخرین وسوسههای مسیح است؛ که هر دو فیلم نیز برندهی جوایز بسیاری شدهاند. یک نکتهی جالب در زندگی او این است که در سال 1957 نوبل ادبیات را تنها با اختلاف 1 رای به آلبر کامو، نویسنده مشهور فرانسوی، باخت و به همین دلیل کامو در مورد او چنین گفت: "او شایستهی دریافت افتخاری 100 برابر بیشتر از من را دارد."
خلاصه داستان کتاب گزارش به خاک یونان
گزارش به خاک یونان یک خودزندگینامه ساده نیست. کازانتزاکیس در این کتاب زندگی خود را با عناصر داستانی درهم آمیخته است و ترکیبی بسیار جذاب و عمیق از تجربیات زندگی، تفکرات و احساساتش را به مخاطب ارائه میکند. کل کتاب مانند دیگر آثار او معنویت خاصی دارد و آکنده است از تفکرات هنجارشکنانه و متفاوتِ نویسنده. کازانتزاکیس در این کتاب خاطرات زندگیاش از کودکی تا ملاقات زوربا (صمیمیترین دوستش و شخصیت اصلی رمان بزرگش) را، نقل میکند.
کل کتاب در خطاب به مردم جزیرهی کِرت و پدربزرگش است. کِرت بزرگترین جزیره یونان است و زادگاه کازانتزاکیس و همچنین، شکلدهندهی ریشهی تفکرات و دغدغههای این نویسندهی بزرگ. مردم کِرت (مخصوصاً خاندان نویسنده) مردمی اهل مبارزه و سرکشی هستند؛ اما کازانتزاکیس برخلاف خاندانش اهل مبارزهی جسمی و اجتماعی نبود.
او تنها کسی بود که از خاندانش به دنبال سوادآموزی رفت و نهایتاً نیز نویسنده شد. اما روحیه و خون کِرتی او هیچگاه او را رها نکرد؛ و نهایتاً منجر شد که مبارزه را در نویسندگی ادامه دهد. در جای جای کتاب شاهد ظهور شخصیت وطندوست و عصیانگر نویسنده در بیان خاطرات و نظراتش هستیم؛ به خصوص در مورد وصف جنگ ترکیه و کِرت.
یکی از دیگر مسائل اصلی کتاب، این است که نویسنده به بررسی تجربیِ چند مکتب و تفکر بزرگ مانند بودا، نیچه و … پرداخته است و داستان زندگیاش را در خلال آشنایی و گاهی پیروی از این تفکرات، بیان میکند. آزادیخواهی ، مبارزه، جستجوی حقیقت، مریضی، صبر و تحمل، معنویت و تقدس، از جمله مضمونهای این خودزندگینامهی داستانی است.
از دیگر آثار بزرگ نیکوس کازانتزاکیس میتوان به رمانهای زروبای یونانی و مسیح بازمصلوب اشاره کرد که هر دو کتاب توسط محمد قاضی ترجمه و نشر خوارزمی، منتشر شدهاند. دل تاریکی از جوزف کنراد (نشر نیلوفر) و برادران کارامازوف از داستایفسکی (نشر ناهید)، از جمله آثار ترجمه شده توسط صالح حسینی است.
جملاتی زیبا از کتاب گزارش به خاک یونان
«حقا که به چشمان خدا چیزی شبیهتر از چشمان کودک نیست. دنیا را برای اولین بار میبیند و آن را میآفریند. پیش از این، دنیا هرج و مرج است. تمام آفرینهها (حیوانات، درختان، آدمیان و سنگها) و اشیا (شکل، رنگ، بو و شعاع آذرخش) جلو چشمان کودکان بیان ناشده جاری میشوند – جلو چشم نه، در درون- و او نمیتواند آنها را به هم پیوند دهد و نظم را در میانشان برقرار سازد. دنیای کودک از خاک ساخته نشده تا دوام آورد، از ابر درست شده است. نسیمی خنک بر شقیقههایش می وزد و دنیا از هم می پراکند و ناپدید میشود. لابد، هرج و مرج به همین گونه، پیش از آفرینش، پیش روی خدا گذشته است.»
«هر واژهای صدفی سخت است که نیرویی بزرگ و انفجارآلود در خود نهفته دارد. برای یافتن معنایش، باید بگذاری در درونت مانند بمبی منفجر شود و از این راه روحی را که زندانی کرده است، آزاد سازد.»
«ما با هم خواهیم مرد. پدربزرگ نخستین کسی بود که مرا واداشت آرزوی مرگ نکنم تا مردههای درونم نمیرند. از آن زمان به بعد، عزیزان از دست رفتهی بسیاری فروافتادهاند، نه به گور که به خاطرهام و من اکنون میدانم، مادامی که زندهام، آنان نیز زنده خواهند بود.»
مفید بود؟
3
0
بیشتر
کمتر