1984
1984 در یک نگاه
:- جزو ده کتاب برتر قرن بیستم
- ترجمه شده به بیش از ۶۰ زبان دنیا
- اثری از نویسندهی قلعهی حیوانات
1984
رمان ۱۹۸۴ یک داستان خیالی از وضعیت سیاسی یک جامعه است. جامعهای که در آن افراد هیچ گونه آزادی ندارند. آنها محکوماند به کار بسیار و ممنوعاند از هرگونه ارتباط عاشقانه. همه چیز در اطراف آدمها توسط تله اسکرینها ذخیره میشود و حتی گاهی مردم، در فکر خود نیز تنها نیستند و جرئت نفرت ورزیدن به ناظر کبیر (رأس حکومت) را ندارن.
"وینستون اسمیت" کارمند وزارت حقیقت در این جامعه است. گویا وظیفه وزارت حقیقت سر و کار داشتن با اخبار و سرگرمی و آموزش و هنرهای زیباست. بقیهی وزارتخانه ها؛ وزارت صلح، وزرات عشق و وزارت فراوانی هستند. برای وینستون وزارت عشق ترسناکترین بود، چون هیچ پنجرهای نداشت. او هیچ وقت حتی از نیم کیلومتری وزارت عشق رد نشد.
با حضور وینستون در این جامعه ما شاهد چگونگی تأثیر این سیاست بر زندگی افراد هستیم. اینکه وینستون چگونه نمیتوانست هیچ گونه حریم شخصی داشته باشد یا اینکه چطور احساس ناامنی و ترس از حکومت بر او چیره میشد. کتاب ۱۹۸۴ پر است از نماد. ناظر کبیر، که در رأس این حکومت نفرتانگیز است؛ تله اسکرینها که در همه جا افراد را میپایند و شعار حزب که میگوید «جنگ، صلح است. آزادی، بردگی است. نادانی، توانایی است». هریک از اینها میتواند برای هرکس تداعی کنندهی اتفاقات سیاسی خاصی باشد.
جورج اورول با نوشتن کتاب ۱۹۸۴ در سال ۱۹۴۹، یک پیش بینی تخیلی از آینده کرد و هم اکنون بعد گذشت بیش از هفتاد سال بخش زیادی از تخیل او به واقعیت پیوسته و بسیاری از رخدادهای کتاب، در دنیای واقع نیز اتفاق افتاده اند. رمان 1984 توسط صالح حسینی به فارسی برگردانده شده و انتشارات نیلوفر آن را به چاپ رسانیده است.
در بخشهایی از کتاب میخوانیم:
«جولیا روی این گفته تأمل کرد و عاقبت گفت: "این کار را نمیتوانند بکنند. تنها چیزی است که نمیتوانند بکنند. میتوانند آدم را وادار به گفتن هر چیزی بکنند، اما نمیتوانند وادارش کنند که باورش کند. نمیتوانند به درون وارد شوند". وینستون اندکی امیدوار گفت: "نه، نه. کاملاً درست است. نمیتوانند به درون آدم وارد شوند. اگر بتوانی احساس کنی که انسان ماندن ارزش دارد، حتی اگر نتیجهای هم از پی نداشته باشد، آنها را شکست داده ای".»
«فکر اینکه آسمان برای همه – در اروسیه یا شرقاسیه و همچنین اینجا – یکی است، شگفتآور بود. و آدمها در زیر این آسمان تا حدودی یکی بودند – همه جا، در سراسر دنیا، صدها یا هزارها میلیون آدم همرنگ، آدمهایی بیخبر از وجود هم، جدا نگه داشته شده با دیوارهای نفرت و دروغ و در عین حال شبیه هم – آدمهایی که به چیزی فکر نمیکردند جز ذخیره کردن قدرت در قلب و شکم و عضلاتشان که روزی دنیا واژگون کند.»
1984
انتشارات نیلوفر
جورج اورول
صالح حسینی
بزرگسال
پادآرمانشهری, ماجراجویی, فلسفی, علمی – تخیلی
مدرنیسم
رقعی
1398
312
19
تک جلدی
9789644480447
انگلستان