الیور تویست
الیور تویست در یک نگاه
:- رمانی راجع به وضعیت وخیم نوانخانههای انگلستان در گذشته
- اثر چارلز دیکنز تاثیر گذارترین نویسندهی انگلیس بعد از شکسپیر
- منبع اقتباس بسیاری از فیلمها و تئاترها
الیور تویست
الیور تویست یکی از فاخرترین آثار چارلز دیکنز است که علی رغم کوتاه بودنش، تاثیرگذاری بینهایتی بر ادبیات کلاسیک داشته است. این رمان بارها و بارها در نقاط مختلف جهان بر صحنهی تئاتر اجرا شده و افراد بسیاری طرفدار آن هستند. الیور تویست پسربچهی یتیمی ست که در نوانخانه بزرگ میشود. نوانخانهای که اوضاع خوبی ندارد و پر است از آسیبهای روانی و جسمی برای کودکان.
الیور از طرف همین نوانخانه به یک پیرمرد فروخته میشود تا در کارش به او کمک کند و شاگردش باشد. اما در آن جا هم با افرادی مواجه میشود که الیور را آزار میدادند و به او توهین میکردند. این شد که الیور تویست تصمیم به فرار گرفت. او راهی لندن شد و با "جک دکینز" و آقای "فاگین" آشنا گشت. اما باز هم خبری از اتفاقات خوب نبود چراکه آقای فاگین به شرطی به الیور غذا و جای خواب میداد که او هم مانند دیگر کودکان، دزدی کند! الیور در یکی از لحظات دزدی اش، دستگیر میشود و داستانش به شکل دیگری ادامه مییابد.
الیور تویست در ابتدا به صورت پاورقی در یک ماهنامه انگلیسی چاپ میشد. اما در سال ۱۸۳۸ به صورت کتابی مستقل چاپ گشت و در اختیار مخاطبان قرا گرفت. چارلز دیکنز در این کتاب هم مثل همیشه به سراغ موضوعی اجتماعی رفته و به خوبی آن را با داستان آمیخته است.
آثار دیگر چارلز دیکنز عبارتاند از: پیک نیک، دیوید کاپرفیلد، آرزوهای بزرگ، داستان دو شهر و… الیور تویست توسط مترجمان بسیاری ترجمه شده که یکی از بهترین آنها ترجمهی محسن فرزاد است. او در سال ۱۳۷۸ اولین بار این رمان را ترجمه و انتشارات افق آن را به چاپ رسانده است.
در بخش هایی از این کتاب می خوانیم:
«روزی از روزهای سال ۱۸۳۷ میلادی، نوزادی در نوانخانهی شهری کوچک در انگلستان به دنیا آمد. او چنددقیقهای با بیحالی دست و پا زد تا نفس بکشد. کار چندانی از دست دکتر و خدمتکار پیر نوانخانه بر نمیآمد؛ اما سرانجام نوزاد یعنی الیور در نخستین نبرد زندگی خود پیروز شد و جیغی ملایم کشید.»
«آنها در تاریکی، از پلههایی شکسته بالا رفتند و وارد اتاق عقبی شدند. دیوارها و سقف اتاق، کهنه و سیاه و کثیف بود. جلوی بخاری دیواری اتاق، میز کهنهای بود که روی آن، یک شمع، چند قابلمه و تکهای نان قرار داشت. ماهیتابهای روی آتش بخاری بود و پیرمردی یهودی با صورتی پر چین و چروک، در آن سوسیس میپخت. صورت وحشتناک او را ریشی کثیف و سرخ رنگ پوشانده بود. لباس بلندش چرب و چیلی بود. در اتاق، چند تخت قرار داشت که روی هر کدام از آن ها، تشکی از جنس گونی گذاشته بودند. دور میز، چهار-پنج بچهی هم سن و سال الیور، نشسته بودند.»
الیور تویست
انتشارات افق
چارلز دیکنز
محسن فرزاد
بزرگسال
رقعی
1398
152
13
تک جلدی
9789643694982
انگلستان