نقد و بررسی
انقراض ششم
الیزابت کلبرت نویسنده و خبرنگار آمریکایی در سال 2014 کتاب غیرداستانی و علمی انقراض ششم را منتشر میکند. همچنین یک سال پس از انتشار این کتاب موفق به دریافت جایزه پولیتزر در بخش غیر داستانی میشود. انقراض ششم، همانطور که از اسمش پیداست، روایتی علمی از مسئله انقراض روی کره زمین در دوره های مختلف زیستی و زمانی است؛ اما علارغم متن کاملاً مستند و علمی کتاب، مخاطب کتاب عموم مردم است و کتاب نثری ساده، شیوا و جذاب دارد.
کولبرت در انقراض ششم به شرح و بررسی مفهوم انقراض طی 5 دوره ی انقراضی که دنیا، از گذشته تاکنون، به چشم خود دیده است، میپردازد؛ اما این همه ی ماجرا نیست! پس از نقل 5 انقراض گذشته ی زمین، کولبرت از انقراض ششمی سخن میگوید که مسبب اصلی آن نه طبعیت است و نه شهاب سنگ، بلکه موجودی است زاده ی خود زمین؛ یعنی انسان. کولبرت با بیان تغییراتی که انسان از دوره انسان اولیه (Homo sapiens) تا زمان، با شیبی بسیار صعودی، بر اکوسیستم کره ی زمین ایجاد کرده است، خبر از انقراضی بزرگ و قریب الوقوع به دست انسان میدهد که به عقیده ی او چند وقتی از شروع آن میگذرد.
کتاب از 13 بخش تشکیل شده است که نویسنده در بخشهای ابتدایی گونه هایی مانند ماستون آمریکایی، اوک بزرگ و آمونیت ها را بررسی میکند که به نمادهایی از انقراضهای گذشته ی زمین هستند. اما در بخشهای بعدی به زمان معاصر دنیا نزدیکتر میشویم و نویسنده سعی در شرح و بیان تعریفی زیستی از مفهوم و تاثیرگذاری انسان در دنیا دارد.
از بین 6 کتابی که تاکنون الیزابت کولبرت نوشته است، فقط انقراض ششم به فارسی ترجمه شده است که دو ترجمه از آن در بازار موجود است. ترجمه ی نیک گرگین در انتشارات ثالث و ترجمه ی شهربانو صارمی از انتشارات ققنوس. نیک گرگین، مترجم این کتاب، دو کتاب انسان خردمند و انسان خداگونه از یووال نوح هراری (با مضمون نسبتاً مشابهی با کتاب حاضر) را نیز در کارنامه ی ترجمه های خود دارد.
در بخش هایی از این کتاب می خوانیم:
«بحران باعث روشن بینی میشود و چهارچوب قدیمی جای خود را به چهارچوب تازه میدهد. به این ترتیب است که کشفیات علمی بزرگ یا (تغییر انگارهها)، اصطلاحی که کوهن رایج کرد، رخ میدهد. تاریخ علم انقراض را میتوان سلسلهای از تغییر انگارهها نامید.»
«انسان امروزی تقریباً چهل هزار سال قبل به اروپا رسید، اسناد باستان شناختی بارها و بارها ثابت کرده که وقتی انسان امروزی راهش را به منطقه زندگی نئاندرتال ها باز کرد، آنها ناپدید شدند. شاید با جدیت به دنبال حذف نئاندرتال ها بوده اند، شاید هم صرفاً در نتیجه رقابت آنها را از صحنه خارج کردهاند.»
«شامپانزهها کارهای هوشمندانه ی باورنکردنی انجام میدهند، اما تفاوت اصلی که ما دیده ایم در " گذاشتن عقلهایمان روی هم" است. هیچوقت نمیبینی دوتا شامپانزه با هم چیز سنگینی را جابه جا کنند. آنها از اینجور مشارکتهای گروهی سر درنمی آورند.»
مفید بود؟
0
0
بیشتر
کمتر