نقد و بررسی
به سوی فانوس دریایی
به سوی فانوس دریایی رمانی از ویرجینیا وولف، نویسنده بزرگ انگلیسیتبار، است که در سال 1927 برای اولین بار منتشر شده است. ویرجینیا وولف، در کنار جیمز جویس و …، از نویسندگان پیشگام مکتب مدرنیسم و استفاده از تکنیک و سبک جریان سیال ذهن بود. همچنین، وولف را یکی از اولین زنان پیروی مکتب فمنیسم، به خصوص در ادبیات، میدانند و رمان به سوی فانوس دریایی را نیز از مهمترین آثار او در راستای فمنیسم، بر میشمارند.
رمان به سوی فانوس دریایی بر خلاف نامش، داستانی ماجراجویانه و پر از حوادث ندارد. وولف در این کتاب بیش از حرکت و فعالیت، به درونیات و ذهنیت شخصیتهایش پرداخته است. در این کتاب ما با رازها طرف هستیم؛ راز شخصیتها، مکانها و نمادها. زندگیِ واقعی خود وولف نیز با داستان پیوند خورده است (در کودکی)؛ و در جایجای کتاب، میتوان شباهتهایی را میان روایت و زندگی شخصی وولف پیدا کرد.
کتاب به سه بخش بزرگ تقسیم شده است (که از ابتدا تا انتها 10 سال فاصله زمانی دارد): 1- پنجره 2- زمان میگذرد 3- فانوس دریایی. خود روایت کتاب در این سه بخش چرخشی فانوسگونه دارد؛ بدین معنی که ابتدا نور و امید و زندگی خوب در بخش اول تصویر سازی میشود (نور فانوس)، سپس ویرانی و تاریکی در بخش دوم (حدفاصل تاریکی در چرخش فانوس) و در بخش سوم نیز، شاهد تابش دوبارهی نور از طرف فانوس هستیم.
در بخش اول خانم و آقای رمزی (ramsay) به همراه 8 فرزند خود به جزیرهای سفر کردهاند. آقای رمزی مردی فیلسوفگونه و خانم رمزی، مهمترین شخصیت داستان، زنی حدوداً 50 ساله و بسیار زیباست؛ 8 فرزند آن دو نیز کودکانی بسیار متفاوت از هم هستند. سفر آنها ترکیبی است پیچیده از غم و شادی و بوی مصیبت، در تمامی روند داستان پیچیده است. داستان از گفتگوی جیمز رمزی با مادرش در مورد بازدید از فانوس دریایی شروع می شود و با مخالفت پدر به دلیل آب و هوای بد، ادامه مییابد.
نکته جالب در آن است که شخصیتها بیشتر از اینکه احساسات و خواستههایشان را به زبان بیاورند، در ذهن خود به آنها میپردازند ولی خانم رمزی به طرز شگفتآوری خواستهها و نیازهای این افراد را از ذهنشان میخواند و در جهت برآورده کردن آنها پیش میرود. در بخش دوم، خانهی خانوادهی رمزی در جنگجهانی اول خراب شده است و شاهد مرگ تراژدیک خانم رمزی، اندرو رمزی (پسرش) در جنگ، و پرو رمزی (دخترش)، موقع زایمان، هستیم.
بعد از چنین اتفاقاتی، ساختمان خانواده رمزی متروکه میشود و تا سالها متروکه میماند. در بخش سوم، پس از ده سال، اعضای خانوادهی رمزی برای پیوند دوباره با خانه و خانواده، به خانه متروکه میروند اما جز فانوس دریایی هیچ چیز دیگر مانند سابق نیست. فانوس دریایی، به عنوان نماد، تداعیگر خانم رمزی و ویژگیهای او است و تمامی اتفاقات و بحثهای داستان از فانوس شروع شده و به فانوس ختم میشود؛ بدین صورت که اعضای خانواده برای تجدید میثاق، هر یکی با افکاری متفاوت، به سمت فانوس دریایی میروند و تک به تک به بینشی خاص میرسند.
از زیباییهای چنین رمانی با خط داستانی ساده اما با نثری تکنیکی، میتوان به استفاده از سبک جریان سیال ذهن و ترکیب آن، با نثر و محتوایی بسیار شاعرانه و روانشناسانه، و همچنین، تقابل دیدگاه هنری و موسیقیگونهی خانم رمزی (نماینده زنان) و دنیای خشک و به اصطلاح منطقیِ مردان، اشاره کرد.
خانم دالاوی (نشر نگاه) با ترجمهی خجسته کیهان (یا خانم دلوی با ترجمهی فرزانه طاهری، نشر نیلوفر) و اتاقی از آن خود با ترجمهی صفورا نوربخش (نشر نیلوفر) نیز از جمله آثار ترجمه شده از ویرجینیا وولف هستند. صالح حسینی از مترجمان با سابقهی ایرانی است که ترجمهی رمانهایی مانند 1984 از جورج اورول (نشر نیلوفر) و برادران کارمازوف (نشر ناهید) از داستایفسکی را، در کارنامه دارد.
در بخش هایی از این کتاب می خوانیم:
«هرگز کسی اینقدر اندوهگین ننموده بود. قطره اشکی شاید، تلخ و سیاه در نیمهراه، در تاریکی، در پرتوی که از آفتاب اعماق راه میجست، شکل گرفت؛ قطره اشکی افتاد؛ آبها به هر سو جنبیدند، آن را پذیرفتند و آرام گرفتند. هرگز کسی اینقدر اندوهگین ننموده بود.»
«هیچکس نمی تواند چیزی را به کسی بگوید با این حال تلاش هنرمند و حتی حس شکستنش که از وقوف به گستردگی کار ناشی می شود، به بلندپروازی و در عین حال فروتنی در کار هنری یاری می بخشد.»
مفید بود؟
1
0
بیشتر
کمتر