نقد و بررسی
تاریخ مختصر به گند کشیدن جهان
تاریخ مختصر به گندکشیدن جهانی توسط تام فیلیپس، نویسنده و روزنامهنگار انگلیسی، در سال 2018 نوشته شده است و در دستهبندی ادبیات غیرداستانی قرار میگیرد. این کتاب از همان زمان انتشار تاکنون با استفبال گستردهی مخاطبان مواجه شده است و به سرعت به چندین زبان مختلف دنیا، از جمله فارسی، ترجمه شد. این کتاب به صورت کلی به بررسی و روایت طنزگونهای از تاریخ بشریت میپردازد؛ اما با دیدی به شدت انتقادی و تند و تیز.
نویسنده مطالب خود را در یک پیشگفتار و 10 فصل گنجانده است که بدین شرح است: آغاز گندزدنها (پیشگفتار) 1- چرا مغز شما یک احمق است 2- اینجا محیط خوبی دارید 3- آه، زندگی راهی پیدا میکند 4- رهبر را دنبال کنید 5- قدرت مردم 6- جنگ، هان! برای چهچیزی خوب است؟ 7- مهمانی استعمار، خیلی شاد و باحال 8- راهنمای دیپلماسی برای افراد دستنشانده و روسای جمهور کنونی 9- شور و هیجان تکنولوژی لعنتی 10- تاریخچهی مختصری از پیشبینی نکردن آینده.
فیلیپس در پیشگفتار ابتدا از لوسی، فسیلی که برای 2/3 میلیون سال پیش است، سخن میگوید و شروع تاریخِ گندزدنهای بشر را از بعد از اشتباه لوسی و از درخت افتادنش میداند. در فصل 1 نویسنده به بررسی تفاوت نوع تفکر نیاکان انسانها با انسان امروزی میپردازد و پرده از بسیاری اشتباهات فکری برمیدارد؛ مثلا آمار کشتگان ماشین چمنزنی از کشتگان تروریستی بیشتر است!
در فصل 2 تاریخ انسانها پس از ابداع کشاورزی دنبال میشود و اثرات مخرب زندگی انسانِ کشاورز، به عنوان مثال تغییر دادن مسیر رودخانهها، مورد بررسی قرار میگیرد. در فصل 3 نیز به تلاشهای مضحک انسان در جهت کنترل طبیعت پرداخته میشود. نویسنده در فصل 4 به تمسخر و انتقاد از بدترین افراد انتخاب نشده (از طرف مردم) و دیکتاتور که قدرت را در دست گرفته بودند، میپردازد.
فصل 5 به بررسی دموکراسی و مشکلات گسترش جوامع انسانی در سراسر دنیا اختصاص داده شده است. نویسنده در فصل بامزه و در عین حال ناراحتکنندهی 6 به بررسی برخی از احمقانهترین و بینتیجهترین جنگهای تاریخ و فجایعی که به بار آوردند، میپردازد. در فصول 7 و 8 فیلیپس مفاهیم استعمار و به طور کلی، رابطهی سیاست و گندزدن به دنیا را شرح میدهد.
در فصل 9 شاهد اشتباهات بزرگ در پیشرفت تکنولوژی هستیم؛ مانند پرتوی مرموزی که فقط مردم فرانسه میتوانند آن را ببینند! در نهایت نیز نویسنده در فصل 10 و نتیجهی گیری نهاییِ کتاب، به عدم توانایی انسان در پیشبینی فجایع انسانی در آینده اشاره میکند و خود، حدسهایی جالب و طنزگونه از آیندهی حماقتهای بشری را ارائه میکند. این کتاب توسط زهرا کمالی دهقان ترجمه شده و در نشر نگاه به چاپ رسیده است.
در بخش هایی از این کتاب می خوانیم:
«در زمانهای خیلی گذشته، زمانی که خورشید از میان درههای بزرگ رودخانه و دشتهای اتیوپی طلوع میکرد، میمون جوانی روی درختی در حال استراحت بود. ما نمیدانیم که آن روز، آن میمون به چه چیزی فکر میکرد یا در حال انجام چه کاری بود. شاید در فکر پیداکردن چیزی برای خوردن بود، یا به پیدا کردن یک جفت فکر میکرد یا احتمالا درخت دیگری را بررسی میکرد تا ببیند آیا آن درخت بهتر است یا نه. بیشک او نمیدانست اتفاقاتی که در ان روز رخ میدهند، سبب میشوند که او معروفترین عضو از گونههایش شود…. او از درخت افتاد و مُرد. تقریبا دو سه میلیون سال بعد، گروهی متفاوت از میمونها که برخی از آنها اکنون مدرک دکتری دارند، استخوانهای فسیل شدهی او را کشف میکنند.»
«تعصب یکی دیگر از رایجترین اشتباهات است. ما به تقسیمبندی جهان به «ما» و «آنها» تمایل داریم و خیلی سریع به بدترین نظر ممکن دربارهی «آنها» اعتقاد پیدا میکنیم. اینجاست که همهی سوگیریهای (تعصبات) شناختی گرد هم میآیند و تعصب را شکل میدهند: ما دنیا را بر اساس الگوهایی تقسیمبندی میکنیم که ممکن است وجود نداشته باشند، ما ارزیابیهای سریع را براساس نخستین فکرهایی انجام میدهیم که به ذهن ما میرسند، ما به سرعت شواهدی را انتخاب میکنیم که از عقایدمان پشتیبانی میکنند، ناامیدانه سعی میکنیم خودمان را با گروهها وفق دهیم و بدون هیچ دلیل خاصی، به برتریمان اطمینان داریم.»
مفید بود؟
0
0
بیشتر
کمتر