نقد و بررسی
جنایت و مکافات
شاید هیچ اثری از ادبیات کشور روسیه به اندازهی رمان شاهکار جنایت و مکافات در سراسر جهان شناختهشده نباشد. این رمان بزرگ که اولین اثر از چهار رمان قطور و شاهکار داستایفسکی (جنایت و مکافات، ابله، شیاطین و برادران کارامازوف) است، طی یک سال نوشته شده و در سال 1866 برای اولینبار منتشر شده است.
جنایت و مکافات دومین اثر در قالب رمان از داستایفسکی است. او این رمان را پس از تبعید و بازگشت به کشورش، در حالی که بسیار فقیر بود، نوشت. این رمان نیز مانند بقیهی آثار داستایفسکی، آینهی زندگی و افکار او در برههای خاص از زندگی نویسنده است.
از دیگر آثار بزرگ داستایفسکی که به فارسی ترجمه شدهاند میتوان به رمانهای برادران کارامازوف با ترجمهی احد علیقلیان (نشر مرکز) و ابله با ترجمهی مهری آهی (نشر خوارزمی) یا با ترجمهی سروش حبیبی (نشر چشمه)، اشاره کرد.
ترجمهی نمایشنامهی «در انتظار گودو» از ساموئل بکت و «پنج نمایشنامه» از هنریک ایبسن، از جمله آثار ترجمه شده توسط اصغر رستگار است که هر دو توسط نشر نگاه چاپ شدهاند.
محصولات مرتبط: جنگ و صلح
خلاصه کتاب جنایت و مکافات
تمرکز اصلی رمان جنایت و مکافات بر دغدغهها و دوراهیهای ذهنی دانشجویی فقیر و بسیار منزوی به نام راسکولنیکف است. راسکولنیکف جوانی بسیار باهوش اما بسیار پریشان و مریضگونه است. او مدتی است که به دلیل فقر از درس و تحصیل در رشتهی حقوق کنارهگیری کرده و به انزوای شدید روی آورده است.
در این حین از طرف مادر و خواهرش، پولخریا و دونیا، (که آنها بسیار فقیر هستند) نامههایی امیدبخش و مهربانانه دریافت میکند اما، راسکولنیکف بلد است چطور روند واقعیِ زندگی مادر و خواهرش را از بین خطوط نامه متوجه شود؛ برای همین هم است که متوجه میشود خواهرش برای تامین رفاه او و مادرش، دست به ازدواجی با فردی ثروتمند و خبیث به نام لوژین زده است.
راسکولنیکف غرق در مشکلات ذهنی و روانی متعدّد تصمیم به قتل پیرزنی یهودی، آلیونا که رباخوار است، میگیرد. او حین ارتکاب قتل مجبور به کشتن خواهر پیرزن، لیزاوتا، نیز میشود و با اندکی از اجناس قیمتی و پولهای پیرزن از خانهی او فرار میکند، اما این تازه انتهای بخش نخست کتاب و شروع اصلی کتاب است.
در بقیهی کتاب مکافات (مجازات) ذهنی و روحی راسکولنیکف هستهی اصلی داستان را تشکیل میدهد. خواننده در این بخشها شاهد فلسفهبافی و تحیلهای بینظیر روانشناسانهی نویسنده در تحلیل افکار و احساسات شخصیتهای اصلی رمان است. در حین این جنایت و مکافات، راسکولنیکف عاشق دختری فاحشه به نام سونیا و دوست بسیار جالب او، رازومیخین، عاشق خواهر راسکولنیکف نیز میشود. افسری بسیار باهوش به نام پافیری نیز به دنبال زندانی کردن مجرم است. راسکولنیکف را اغلب تصویری از ابرانسان نیچه نیز میدانند.
جملات زیبای کتاب جنایت و مکافات
«نفسِ «بودن» هرگز او را ارضا نکرده بود و نمیکرد. همیشه چیزی بیش از «بودن» طلب کرده بود. شاید همین زیادهخواهی باعث شده بود که زمانی خود را برتر از دیگران بیانگارد، مردی با اختیاراتی بیش از دیگران.»
«این دختر خودکشی کرده بود ـ خودش را در آب انداخته بود. فقط چهارده سالش بود، اما دلش شکسته، تنش تباه شده، جوانه جانش پلاسیده هولِ هتک حرمتی ظالمانه، روحِ معصومِ فرشتهسانش غرقه شرمی ناروا، سینه پردردش شرحه شرحه از واپسین فریادِ دادخواهی، فریادی به گوشِ کس نرسیده، مظلومانه در سینه خفه شده، فریادی برکشیده در شبی تاریک، ظلمتی بیامان، سرمایی جانگزا، در بیدادِ سرما و هنگامه بوران و زوزهکشانِ باد…»
«خواب دیده بود که دنیا را طاعونی ناشناخته و دهشتناک برداشته است؛ مرضی که از اعماقِ آسیا سرچشمه گرفته و سرتاسرِ اروپا را درنوردیده است. همه، به استثنای برگزیدگانی انگشتشمار، محکوم به هلاکاند. کرمِ انگلِ جدیدی ظهور کرده بود که به چشم دیده نمیشد و فقط در پیکرِ آدمیان امکانِ رشد و نمو داشت. منتها جانوری بود صاحبِ عقل و اراده. این بیماری مسری بود و به هر که سرایت میکرد، در دم دیوانهاش میکرد. با وجودِ این، هیچکس به اندازه همین طاعونزدگان، خود را خردمند و حقیقتجو نمیدانست. هیچکس به اندازه همین جنونزدگان، آرا و افکارِ علمی و معتقداتِ اخلاقی و مذهبی خود را چنین به حق و انکارناپذیر نمیدانست.»
«یک مدت گریه میکند و بعد برایش عادی میشود. آدمیزاد به همه چیز عادت میکند…»
مفید بود؟
0
0
بیشتر
کمتر