حافظ ناشنیده پند
حافظ ناشنیده پند در یک نگاه
:- ادبیات داستانی معاصر ایران
- رمانی طنز و تاریخی
- روایتی طنزگونه، نیمه واقعی-نیمه خیالی اما قابل تأمل از حافظ شیرازی
- اثری دیگر از نویسندۀ شاهکار «دایی جان ناپلئون»
حافظ ناشنیده پند
کتاب «حافظ ناشنیده پند» با عنوان کامل «برگی چند از دفتر خاطرات محمد گلندام»، یک رمان در ژانر طنز با مضمون تاریخی و در قالب سرگذشت نامه می باشد که نویسنده نام آشنای ایرانی و طنز پرداز چیره دست، آقای ایرج پزشکزاد آن را به رشته تحریر درآورده است. این کتاب که ششمین اثر تاریخی در میان تعداد بسیار زیاد عناوین منتشر شده از آقای پزشکزاد می باشد، برای اولین بار در سال ۱۳۸۳ توسط نشر قطره چاپ و روانه بازار شد. ایرج پزشکزاد برای خلق این رمان علاوه بر تخیل و مهارت های نویسندگی اش، از منابع تاریخی و ادبی معتبری چون «تاریخ عصر حافظ در قرن هشتم» نوشته دکتر غنی، «نزهه القلوب» نوشته حمدالله مستوفی، «دیوان حافظ» با تصحیح دکتر خانلری، «کلیات سعدی» با تصحیح محمد علی فروغی و «کلیات عبید زاکانی» با تصحیح پرویز اتابکی استفاده کرده است. رمان حافظ ناشنیده پند در مدت زمان کوتاهی پس از انتشار مورد توجه گسترده خوانندگان قرار گرفت و به اثری پرفروش و پرخواننده تبدیل شد. به طوری که بارها تجدید چاپ شد تا آنجا که در سال ۱۳۹۹ به چاپ هفدهم نیز رسید و همچنان در میان اهل کتاب، جزو آثار طنز محبوب و پرطرفدار ایرانی به شمار می رود.
رمان «حافظ ناشنیده پند» یک داستان تاریخی طنز به قلم ایرج پزشکزاد است که در آن نویسنده به بازگو کردن شرح خاطرات سفر خیالی «محمد گلندام»، صمیمی ترین دوست «حافظ»، که برای دیدار با خواجه حافظ به شیراز رفته و ماجرای ملاقات آن دو، پرداخته است. پزشکزاد در این رمان، برگ هایی از دفتر خاطرات خیالی گلندام را که در قرن هشتم هجری نوشته شده، پیش چشم خواننده ورق می زند و از زبان او، که علاوه بر رفاقت با حافظ، وظیفه گردآوری و تدوین دیوان خواجه را نیز برعهده داشته است، از شاعر بزرگ ایرانی سخن می گوید. ماجراهای این داستان همگی در دوران روی کار آمدن «امیر مبارزالدین» در قرن هشتم رخ می دهند که از قضا دوره ای سخت و طاقت فرسا برای شعرا نیز بوده است. داستان کتاب حافظ ناشنیده پند از جایی شروع می شود که امیر مبارزالدین شهر شیراز را شکست داده و بر آن غلبه کرده است و «شاه شیخ ابواسحاق» چند ماهی می شود که از شهر گریخته و متواری شده است. در این گیر و دار، خواجه نیز مورد تعقیب و مراقبت اوباش حکومتی قرار گرفته و امنیت جانی ندارد. امیر جدید هر روز به قتل و گردن زدن مردم دست می زند و از جنایت ابایی ندارد. در این بین اما حافظ روش خاص خودش را برای ادامه زندگی در پیش می گیرد…
ایرج پزشکزاد با تلفیق خیال و واقعیت کتابی شگفت انگیز نوشته، و با چاشنی طنز پردازی خاص خود، به آن درخششی مثال زدنی بخشیده است. نگاه پزشکزاد در کتاب حافظ ناشنیده پند با سایر آثار او متفاوت است. او در این کتاب، خواننده را وارد دنیای بزرگترین شاعر ایرانی قرن هشتم، خواجه حافظ شیرازی کرده و نمایی جدید از زندگی او را به تصویر می کشد. زبان نویسنده در این کتاب هم زمان دارای عناصر طنز و جدی می باشد؛ که هم درس تاریخ می دهد و هم شادی را به روان مخاطب تزریق می کند. خواجه حافظ شیرازیِ این کتاب با تصویری که خواننده از این شاعر برجسته سراغ دارد، بسیار متفاوت است. پزشکزاد او را جوانی بیست و سه ساله، بسیار سرخوش و اهل تفریح و بذله گو معرفی کرده است که گاه می تواند با گربه ای ساعت ها بازی کند و گاه به مطالعه و رونویسی کتاب های مهم عصر خود همچون مثنوی حکیم سنایی بپردازد. پزشکزاد در این کتاب، با زبان شیرین طنز، درس اخلاقی بزرگی به مخاطب می دهد. او پیام مثبت اندیشی، آزادگی و حفظ روحیه امیدواری حتی در سخت ترین شرایط را به خوانندگان منتقل می کند و بر امید تاکید دارد.
ایرج پزشکزاد در ایران و فرانسه به تحصیل در رشتۀ حقوق پرداخت و پس از آن چند سالی در ایران به عنوان قاضی در دادگستری کار کرد. سپس به عنوان مدیر کل روابط فرهنگی به خدمت در وزارت امور خارجه ایران مشغول شد. او در همین زمان نویسنده ستون طنز «آسمون ریسمون (۱۳۴۲)» در مجله فردوسی نیز بود. پزشکزاد اولین بار با نوشتن داستان کوتاه برای مجله ها در اوایل دهه ۱۳۳۰ و سپس با ترجمه آثار بزرگانی چون ولتر، مولیر و چند رمان تاریخی دیگر، به صورت حرفه ای وارد کار نویسندگی شد. او آثار بسیاری در قالب رمان طنز، رمان تاریخی، تاریخ نگاری و مقاله نوشته است که از مهمترین آن ها می توان به عناوین رمان های «ماشاءالله خان در بارگاه هارون الرشید»، «دایی جان ناپلئون» و نمایشنامه «ادب مرد به ز دولت اوست تحریر شد» اشاره کرد.
در بخش هایی از کتاب حافظ ناشنیده پند می خوانیم:
چند ماهی است که فرمانروای تازه ای بر فارس ما حکومت می کند. امیر مبارزالدین محمد مظفر، شیراز را بعد از محاصره ای طولانی، در ماه شوال گذشته فتح کرده است و سلطان سابق، شیخ ابواسحاق اینجو را از شهر فراری داده است. با سلطه امیر مبارز بر شهر ما، دوران ناامن بی ثباتی آغاز شده که در آن هیچکس به فردای خود اطمینان ندارد. بعد از قتل و غارت مرسوم لشکریان فاتح، جستجو و تعقیب همکاران و همدستان سلطان فراری، همراه با طغیان کینه های دیرینه مردم، موجب تسویه حساب های خونینی شده است. البته این آشفتگی برای ما اهالی فارس تازگی ندارد.
غلام راهنما، جلو افتاده بود و ما به دنبالش می رفتیم. بعد از گذشتن از چند در، به سرسرای عریض و وسیعی قدم گذاشتیم. غلام دری را در انتهای سرسرا به ما نشان داد و خود، که ظاهراً از آنجا پیشتر نمی توانست بباید، برگشت. چند قدم بیش بر نداشته بودیم که آن در باز شد و کلو فخرالدین بیرون آمد. نمی دانم تصادفی بود یا ورود ما را به او خبر داده بودند. با قد کشیده و سر و ریش سفید و شولای بلند زربفت هیبت و جلالتی داشت. به استقبال ما پیش آمد. بعد از ابراز عنایتی به من، بازوی شمس الدین را گرفت و به عذر اینکه می خواهد چند کلمه با او تنها صحبت کند، دری را که از آن بیرون آمده بود به من نشان داد و تعارف کرد که پیش دیگر مهمانان بروم و شمس الدین را به طرف باغ برگرداند.
حافظ ناشنیده پند
انتشارات قطره
ایرج پزشکزاد
بزرگسال
رقعی
تاریخی, کمدی (طنز)
مدرنیسم
شومیز
1399
280
17
تک جلدی
9789643413743