خطای نسل ها
خطای نسل ها در یک نگاه
:- برندهی جایزهی فمینا
- برندهی جایزهی فرانس تلویزیون
- داستان چهار کودک از چهار نسل
خطای نسل ها
رمان خطای نسلها شامل قصههای چهار کودک از چهار نسل مختلف است. سل که در سال ۲۰۰۴ زندگی میکند؛ راندال پدر سل در سال ۱۹۸۲؛ سادی مادربزرگ سل در سال ۱۹۶۲ و کریستینا مادر مادربزرگ سل که در سال ۱۹۴۴ زندگی میکند. خواندن داستان کودکی هر یک از این افراد کمک میکند ریشهی شکل گیری بیشتر مشکلات روانی آنها را پیدا کنیم و متوجه علت برخی رفتارهای آنان در بزرگسالی با کودکان خودشان شویم. گویی آنها آسیبهایی در کودکی دیده اند و در بزرگسالیشان بی آنکه بدانند همان رفتار آسیبزا را با کودک خودشان تکرار میکنند.
رمان خطای نسلها به خوبی به این موضوع میپردازد و راجع به این که چگونه آن چه در کودکی بر افراد میگذرد، بر بزرگسالیشان تاثیر میگذارد را نشان میدهد. از آن جا که این شخصیتها همه متعلق به یک خانواده هستند، در پی خواندن کودکی هرکدامشان به شکل گیری و انسجام هویت خانواده نیز میتوان پی برد.
نانسی هوستون نویسندهی رمان، زمانی که ششساله بوده مادرش او را ترک کرده و به همین سبب او پا در مسیر نوشتن گذاشت و از دغدغههای این چنینی سخن به میان آورد؛ دغدغههایی که کمتر نویسندهای به سمتشان میرود و راجع به شان مینویسد. رمان خطای نسلها در سال ۲۰۰۶ برندهی جایزهی فمینا و جایزهی فرانس تلویزیون شد. این رمان را فریبا مجیدی به فارسی برگردانده و نشر نیماژ آن را در سال ۱۳۹۸ برای اولین بار به چاپ رسانده است.
از دیگر کتابهای نانسی هوستون میتوان به واریاسیونهای گلنبرگ، داستان اومایا، سه بار سپتامبر، آوازهای دشت، چرخش سرگیجه وار، سازهای ظلمت، ردپای فرشته، نخبه، عذاب شیرین، دلبستگی، فرو سرخ و رقص سیاه اشاره کرد.
در بخش هایی از این کتاب می خوانیم:
«بابا و مامان فوق العادهای داشتم، چون هنوز همدیگر را دوست داشتند. این چیزی بود که در زندگی خیلی از بچههای مهدکودک وجود نداشت. بابا و مامان همدیگر را دوست داشتند، چون قاب عکسهای ازدواج و کارتهای تبریکشان هنوز روی بوفه بود، با این که هفت سال از ازدواجشان میگذشت! مامان دو سال بزرگتر از بابا، یعنی سی سالش بود، نمیتوانستم این موضوع را بپذیرم- مامانهای بعضی از بچههای مهدکودک بیشتر از چهل سال داشتند، مادر دوستم بریان پنجاه سالش، مسنتر از مادربزرگم سادی بود. در چهل و چهار سالگی بریان را حامله بوده که خیلی چندشآور به نظر میرسید، نمیتوانستم باور کنم که چطور مردم وقتی پیر میشوند، میتوانند باز هم به این کارها ادامه بدهند. بله من میدانستم چطور بچه به وجود میآید، من همه چیز را میدانستم.»
«خدا این بدن و ذهن را به من داده بود و تا جایی که میتوانستم باید از آنها به بهترین وجه مراقبت میکردم تا بهترین استفاده را میبردم. میدانستم که تصمیمهای بزرگی برایم در نظر گرفته بود، وگرنه در ثروتمند دولت ثروتمندترین کشور دنیا، مجهز به قدرتمندترین سیستم جنگ افزاری که قادر است به یک اشاره نوع بشر را نابود کند، متولد نمیشدم.»
«همان طوری که هستی، پدر و مادرت تو را دوست دارند، فقط مسئله این است که وقتی بچهای خیلی چیزها باید یاد بگیری و شاید اگر بیشتر یاد بگیری، تو را بیشتر دوست داشته باشند و شاید روزی که با مدرک دانشگاهی به خانه برگردی، دیگر نباید در این مورد هیچ نگرانیای داشته باشی.»
خطای نسل ها
انتشارات نیماژ
نانسی هوستون
فریبا مجیدی
بزرگسال
رقعی
1397
352
1
تک جلدی
9786003674295
کانادا