نقد و بررسی
زندگی حشره ای
رمان زندگی حشرهای توسط ویکتور پلوین نوشته شده و برای اولین بار در سال 1993 در روسیه منتشر شده است. ویکتور پلوین را شاخصترین نویسندهی معاصر در ادبیات روس میدانند؛ آثار او نیز در سراسر دنیا به زبانهای مختلف منتشر شده و مخاطبان زیادی آنها را خواندهاند. پلوین اولین مجموعه داستانهای کوتاهاش را به نام «فانوس آبی» در سال 1991 منتشر کرد.
این کتاب ابتدا مورد توجه منتقدان قرار نگرفت، اما دو سال بعد جایزهی «بوکر کوچک» روسیه را برای او به ارمغان آورد.«اومونرا» اولین رمان پلوین است که در سال 1992 منتشر شد و پس از استقبال گستردهی مخاطبان و منتقدان از این اثر، نامزد دریافت جایزهی بوکر نیز شد. جایزهی پرفروشترین اثر ملی روسیه در سال 2004 نیز از جمله جوایز اخذ شده توسط پلوین است.
پلوین از تاریخ، فلسفه و اساطیر در خلق آثار خود کمک میگیرد و سعی بر توصیف زندگی انسان در جامعهی روسیه و به طور کلی، در دنیا را دارد. او همچنین با شرح زندگی انسان امروزی، به انتقاد از وضع کنونی و پیشگویی آیندهی نهچندان روشن بشر دست میزند. در آثار پلوین موضاعات متنوعی مطرح میشود که جوامع امروزی با آنها دستوپنجه نرم میکنند؛ از جمله نابرابری اقتصادی، مصرفگرایی، خودفروشی نخبگان هنری و نسبی بودن مقدسات و بدبختی و رنج.
زندگی حشرهای در قالب 15 قسمت (برداشت) نوشته شده است که زندگی موجودات نیمه حشرهای- نیمه انسانی را شرح میدهد که زاویهی دید و روایت در برزخی نمادین بین دو دنیای حشرات و انسانها درحال جابهجایی است. رمان خطهای داستانی، زمان و مکان متفاوتی دارد و هر برداشت به طور مستقل خواننده را با دنیایی اعجاب انگیز رو به رو میکند. در نهایت نیز نویسنده، سرنخ ارتباط عجیب همهی قسمتها را با هم، ارائه میدهد و خواننده را غافلگیر میکند.
نویسنده با استفاده از نمادها و کهنالگوها، به نوعی به بازسازی زندگی انسانها در قالب حشرات، مانند سوسک، مورچه، جیرجیرک و …، (با محوریت شخصیت متیا که شبپره است) پرداخته است و واکنشهای متفاوت هریک از این شخصیتهای نمادین به دنیای امروزی را شرح میدهد. به عنوان مثال در این رمان حقارت، پوچی و تقلای بیهودهی زندگی انسانی با تقلای مورچهها، سوسکهای سرگین غلتان و مگسها مقایسه میشود! یا مثلاً جیرجیرکی که برداشتی فلسفی از مشاهدهی امکانات سادهی زندگی ارائه میدهد.
دو رمان دیگر ویکتور پلوین یعنی «اومون را» با ترجمهی پیمان خاکسار (نشر چشمه) و «پیکان زرد» با ترجمهی محمدرضا قاسمی (نشر نون) نیز، در ایران چاپ شدهاند. از جمله آثار ترجمه شده توسط زینب یونسی نیز میتوان به رمان «زلیخا چشمهایش را باز میکند» از گوزل یاخینا اشاره کرد که توسط نشر نیلوفر منتشر شده است.
محصولات مرتبط: جنگ و صلح
در بخش هایی از این کتاب می خوانیم:
«مادهمگس خیلی جوان بود و پوست آبدار و سبزش، با نشاط زیر نور خورشید میدرخشید. سام فکر کرد چقدر اسم انگلیسیاش ((بطری سبز پرنده)) برازندهی اوست. دستهایش که با پرزهای تیره پوشیده شده بود، به مکندههای لطیف صورتی رنگ میرسید. مکندههایی که همچون سایهی دو دهان نیمهباز اغواگر، روی کف هردو دستش قرار داشت. دور کمرش چنان شکننده و ضعیف بود که گویا میتوانست با سبکترین نسیم بشکند.»
«اینجا ناگهان میتیا متوجه چیز دیگری شد: همهی چیزهایی که در چاه، پایینتر از نقطهای قرار داشت که او عادت کرده بود حساب شخصیاش را از آنجا شروع کند، به هیچوجه ترسناک، رازآلود، ناشناخته و تقسیمشدنی به قبل و بعد از مرگ نبود (با خودش فکر کرد که چه جالب، دنیای ماقبل مرگ!) همهی اینها همیشه در کنار او، حتی نزدیکتر، در خود او وجود داشته.»
مفید بود؟
2
0
بیشتر
کمتر