نقد و بررسی
سیر حکمت در اروپا
کتاب «سیر حکمت در اروپا» توسط محمد علی فروغی، نویسنده، فیلسوف، مترجم، تاریخدان و سیاستمدار ایرانی نوشته شده است. سیر حکمت در اروپا ابتدا به صورت 3 کتاب مجزا منتشر شد. کتاب اول ابتدا در سال 1310 منتشر شد و سپس در چاپ دوم در سال 1317، مقالهی گفتار در روش از رنه دکارت نیز به آن افزوده شد.
جلد دوم آن در سال 1318 و جلد آخر نیز در سال 1320 منتشر شد. کتاب حاضر توسط امیر جلالالدین اعلم، نویسنده و مترجم، تصحیح شده و او همچنین به متن کتاب، حاشیهها و پینوشتهای بسیاری در جهت سادهتر کردن خواندن این اثر، اضافه کرده است.
کتاب سیر حکمت در اروپا اولین نوشتهی بزرگ از تاریخ فلسفه در اروپا است. فروغی جلد اول کتاب را در پی ارائهی خلاصهای از فلسفه غرب تا زمان دکارت، برای فهم بهتر مقالهی گفتار در روش دکارت نوشت، اما به دلیل استقبال زیاد از کتابش، شروع به نوشتن دو جلد دیگر در جهت تکمیل تاریخ فلسفه غرب کرد. کتاب به 4 قسمت اصلی تقسیم شده است. 3 بخش اول مربوط به سه کتاب اصلی و بخش چهارم مقاله گفتار در روش دکارت است.
فروغی در فصل اول، شروع تاریخ فلسفه را از زمان قبل از ظهور سقراط، شروع به بررسی کرده است. او پس از تحلیل تاریخ و فلسفه در فیلسوفان بزرگ در یونان، سقراط، افلاطون و ارسطو، به تحلیل فیلسوفان بزرگ بعد از آنان، مانند فلوطین و اپیکورس، پرداخته و سپس تحلیلی از حوزههای علمیه در رم و سپس فلسفه در قرون وسطا میپردازد. در انتها نیز به فلسفهی فرنسیس بیکن و، به صورت مفصل، به رنه دکارت میپردازد.
در شروع جلد دوم شاهد بررسی فلاسفهی فرانسه در قرن 17ام و سپس تحلیل فلسفهی افرادی مانند اسپینوزا و لایبنیتس هستیم. در ادامه فلاسفهی قرن 18ام انگلیس و فرانسه مورد بررسی قرار میگیرند و در انتها نیز، فلسفهی کانت به صورت مفصل مورد تحلیل و نقد قرار گرفته است.
جلد سوم نیز به بررسی تاریخ فلسفه از ابتدای قرن 19 ام در آلمان، فرانسه و انگلیس تا فیلسوفانی مانند ویلیام جیمز و برگسن، اختصاص داده شده است. در بین اسامی فیلسوفان این جلد از کتاب، نامهای مشهور شوپنهاور، چارلز داروین، نیچه و هگل به چشم میخورد.
کتاب سیر حکمت در اروپا در انتشارات نیلوفر به چاپ رسیده است .از دیگر کتابهای فروغی میتوان به کتابهای «اصول علم ثروت ملل»، «حکمت سقراط» و «آیین سخنوری» اشاره کرد. کتاب «ضیافت» از افلاطون نیز به دست او ترجمه شده است.
در بخشهایی از کتاب میخوانیم:
«در این هنگام سقراط ظهور نمود. او از برخی جهات به سوفسطائیان شباهت داشت و معاصرین اکثر میان او و آن جماعت فرق نمیگذاشتند. ولیکن سقراط خداوند اخلاق است؛ در حکمت شیوه تازهای به دست داد و آن شیوه را شاگرد او افلاطون و شاگرد افلاطون، ارسطو، دنبال و تکمیل کردند، و حکمت را به اوج ترقی رسانیدند.»
«ارسطو حصول علم را برای انسان ممکن، و شرافت او را در همین میدانست و میگفت اختصاص و مزیت انسان به این است که بدون غرض و قصد انتفاع، طالبِ دانش و معرفت است.»
«در خلوتِ انزوای هلند، دکارت فارغ از امور زندگانی، روزگار را وقف امور علمی میکرد. جز با اهل فضل معاشرت، و غیر از مرسن و معدودی دیگر با کسی مکاتبه نداشت. شبانه روزی ده ساعت میخوابید و هر روز مدتی میان مردم به آزادی گردش میکرد در حالی که کسی او را نمیشناخت که مزاحم او شود.»
مفید بود؟
1
0
بیشتر
کمتر