شب های روشن
شب های روشن در یک نگاه
:- ادبیات قرن نوزدهم روسیه
- از پرفروش ترین کتاب های ایران
- داستانی گزنده درباره عشق و تنهایی
- جزء برترین آثار اگزیستانسیالیستی
شب های روشن
«شب های روشن» داستان بلندی از فئودور داستایفسکی است که در سال 1848 در اوایل کار این نویسنده منتشر شده است. داستایفسکی از بزرگترین و تاثیرگذارترین نویسندگان عصر طلایی روسیه است که آثار بی نظیری را خلق کرده است که در روسیه و دیگر کشورها با استقبال زیادی روبرو شده است. آثار داستایفسکی به بیش از 170 زبان ترجمه شده است و آثار این نویسنده در بسیاری از کشورهای مختلف بر روی صحنه آمد و فیلم هایی نیز از آن ها اقتباس شده است.
فروید، داستایفسکی را پس از شکسپیر در رتبه دوم نویسندگان خلاق قرار می دهد. باختین استدلال کرد که استفاده داستایفسکی از چند صدایی در رمان هایش، گامی بلند برای توسعه رمان به عنوان یک ژانر بود. همچنین افراد بسیاری آثار او را در ابعاد گوناگون مورد بررسی قرار داده اند و تا به امروز این این بررسی ها ادامه دارد.
در آثار داستایفسکی جنبه هایی از فلسفه اگزیستانسیالیستی مشاهده می شود و در آثارش به موضوعاتی چون اضطراب، پیچیدگی های انسان، ایمان، شک، خیر و شر و … می پردازد. داستایفسکی تاثیر پذیرفته از گوگول بود و بر نویسندگان بزرگ زیادی نیز تاثیر گذاشت که می توان از بین آنان به آلبر کامو اشاره کرد. او همچنین توسط افراد بزرگی چون زیگموند فروید، نیچه، جیمز جویس، کنوت هامسون و … مورد تحسین قرار گرفته است. از داستایفسکی به عنوان پیشرو نمادگرایی(سمبولیسم) روسی، اگزیستانسیالیسم، اکسپرسیونیسم و روان کاوی نام برده می شود.
یکی از جذابیت ها و ویژگی های رمان های داستایفسکی روایت به شیوه چند صدایی است که داستان ها صرفا از دید یک نفر روایت نمی شود بلکه چند نفر به طور همزمان به روایت آنچه که روی می دهد، می پردازند و هرکس از نقطه نظر و دیدگاه خود آنچه را می بیند و حس می کند، شرح می دهد.
کتاب شب های روشن مثل بسیاری از آثار دیگر داستایفسکی به زبان اول شخص توسط یک راوی بی نام روایت می شود. راوی یک مرد جوان است که خود را خیال باف یا رویاپرداز معرفی می کند و از تنهایی رنج می کشد. قهرمان این کتاب شب ها در شهر پرسه می زند و در یکی از این شب ها بنا به اتفاق با زنی جوان آشنا می شود و عاشقش می شود. اما این عشق با برگشت محبوب زن جوان ناکام می ماند.
این داستان مانند یک ماجراجویی است و از چهار شب تشکیل شده است. در شب اول مرد جوان با زنی اشکریزان مواجه می شود و شجاعانه به او نزدیک می شود و او را دلداری می دهد. در این چهار شب مرد جوان هرچقدر که به زمان بیشتری برای آشنایی با زن صرف می کند، از زندگی پیشین و تنهایی اش دورتر می شود. اما داستان با همان سرعتی که شروع شده بود به پایان می رسد و هرچند مرد جوان عشقش را به او اعتراف می کند اما به ناچاری از او جدا می شود.
داستایفسکی نویسنده پرآوازه روسی، کتاب های معروف زیادی در کارنامه خود دارد که از آن ها می توان به «جنایت و مکافات»، «برادران کارامازوف» و «همزاد» اشاره کرد.
کتاب شب های روشن توسط سروش حبیبی ترجمه و توسط انتشارات ماهی، منتشر شده است. سروش حبیبی مترجم با تجربه و زبردستی است که کتاب های زیادی را از زبان های مختلف ترجمه کرده است که تعدادی از آنها عبارتند از: «بیابان تاتارها» اثر دینو بوتزاتی، «ژرمینال» اثر امیل زولا، «طبل حلبی» اثر گونتر گراس، «جنگ و صلح» اثر لئو تولستوی و «ابلوموف» اثر ایوان گنچارف.
«من بعضی وقت ها به قدری غصه دارم، به قدری نا امیدم که… چون من در این اوقات به این فکر می افتم که هرگز نخواهم توانست درست زندگی کنم. چون این جور وقت ها فکر می کنم که توانایی سنجش و بینش و احساس واقعیت را از دست داده ام، چون خودم را لعنت کرده ام، چون همیشه بعد از این شب های رویا هشیار می شوم و این هشیاری نمی دانید چه تلخ است! وقتی آدم هشیار می شود هیاهوی انبوه مردم را در اطراف خود می شنود که در گردباد زندگی حرکت می کنند، می بیند و می شنود که مردم زنده اند و بیدارند، می بیند که درِ زندگی بر آن ها بسته نیست. می بیند که زندگی مردم دیگر مثل خواب و خیال بر باد نمی رود و نابود نمی شود، زندگی شان پیوسته تازه می شود و همیشه جوان است، و هیچ لحظه ای از آن به لحظه دیگر نمی ماند، در حالیکه خیال بازی های آمیخته با ترس، غم انگیز و در نهایت فلاکت یکنواخت است، اسیر سایه است، بنده ذهن است. برده اولین قطعه ابری که ناگهان بر خورشید پرده بکشد و دل راستین اهالی پترزبورگ را که به آفتاب خود عشق می ورزند در چنگال اندوه بچلاند… در اندوه، کجا نقش خیال انگیزی یافت شدنی است؟»
«وای که چقدر شادی و شیرین کامی انسان را خوشرو و زیبا می کند. عشق در دل می جوشد و آدم می خواهد که هرچه در دل دارد در دل دیگری خالی کند. می خواهد همه شادمان باشند، همه بخندند، و این شادی بسیار مسری است.»
«من رویابافم. از زندگی واقعی به قدری بیگانه ام که مجبورم این جور لحظه های بی نظیر را دوباره در رویا بچشم. چون اینجور لحظه ها چیزی است که در زندگی ام خیلی کم پیش آمده.»
«ناستنکا، نمی دانم می دانید یا نه، در پترزبورگ جاهای خیلی عجیبی هست. مثل اینکه خورشیدی که جاهای دیگر بر مردم این شهر می تابد به این کنج و کنار ها کاری ندارد. در این سوراخ ها خورشید دیگری می تابد که با خورشید آسمان فرق دارد و مخصوص این جور جاها ساخته شده! آن هم با نور دیگری که خاص آن هاست. در این جاها، ناستنکای عزیز من، مثل این است که زندگی جور دیگری است و با آن که در اطراف ما می جوشد، از زمین تا آسمان فرق دارد. انگاری این زندگی مال اقلیم بسیار بسیار دور و ناشناخته ای است و با عصر بسیار جدی ما کاری ندارد. این زندگی مخلوطی است از یک چیز بسیار زیبا و خیال انگیز که از یک آتش آرمانی درخشان است با یک چیزی که افسوس، ناستنکا، اگر نگویم فوق العاده پست و پلید است، دست کم از ظرافت شاعرانه دور است و به قدری مبتذل که نمی دانید.»
شب های روشن
انتشارات ماهی
فئودور داستایفسکی
سروش حبیبی
بزرگسال
درام, رمانتیک (عاشقانه), فلسفی
اگزیستانسیالیسم, رمانتیسم
جیبی
شومیز
1401
112
1
تک جلدی
9789642090839