نقد و بررسی
عقاید یک دلقک
کتاب «عقاید یک دلقک» یکی از شناخته شده ترین و موفق ترین رمان های هاینریش بل است که در سال 1963 منتشر شد. هانریش بُل یکی از بزرگترین نویسندگان آلمانیِ بعد از جنگ جهانی دوم بود که در ایران، بیشتر به دلیل رمان عقاید یک دلقک شناخته می شود. منتقدان، یکی از رمان های بُل، یعنی «قطار سر وقت» را نقطۀ شروع ادبیاتِ آلمان پس از جنگ جهانی دوم می نامند.
نوشته های بُل به بیش از 30 زبان مختلف دنیا ترجمه شده و یکی از پرمخاطب ترین آثار داستانی آلمانی و معاصر هستند. همچنین، هاینریش بل موفق به دریافت جوایز بزرگی از جمله جایزۀ گئورگ بوشنر در سال 1967 و نوبل ادبیات در سال 1972 شده است.
کتاب عقاید یک دلقک روایتی است اول شخص از دلقکی سرخورده و به شدت افسرده به نام «هانس شنیر». او در واقع جوانی 27 ساله از خانواده ای بسیار با نفوذ و ثروتمند است. او برای امرار معاش مجبور است به گوشه و کنار کشور آلمان برود و با اجرا، پول بدست بیاورد اما، هانس همیشه خود را با عنوان یک هنرمند می نگرد نه یک دلقک مضحک.
در ابتدای رمان او از آمدنش به شهر «بُن» خبر می دهد؛ محل زندگی و خانۀ اصلی او. هانس که دائم در سفر است و مکان زندگی اش هتل ها و مسافرخانه های گوناگون است، اکنون با مشکل بزرگی دست و پنجه نرم می کند؛ طلاق گرفتن از همسرش به نام «ماری». ماری، که اکنون با فردی کاتولیک به نام «تسوپفنر» ازدواج کرده است، موجب ایجاد موج بزرگی از افسردگی و مالیخولیا در هانس شده است.
دلیل اصلی جدایی ماری و هانس، عدم اعتقاد هانس به مسیحیت کاتولیکی و رضایتش از بزرگ کردن بچه هایش زیر سایۀ مذهب کاتولیک بوده است. او که اکنون درمانده و فقیر شده است، به هر دری می زند تا ماری را بر گرداند و در این راه، از خانواده اش نیز کمک می خواهد اما آن ها هیچ اعتنایی به او نمی کنند. این داستان به همین منوال پیش می رود و در خلال تک گویی های بلند، عمیق و پرمعنا و مفهوم هانس، ما با ذهنیت و سرگذشت تراژیک او آشنا می شویم.
هاینریش بل نویسنده ای دورن نگر و انسان گرا است. او در داستان هایش لحنی سر راست و مستقیم دارد. بُل پس از تجربۀ تلخ جنگ جهانی دوم به عنوان یک سرباز، متوجه می شود چیزی فاجعه بارتر و بیهوده تر از جنگ وجود ندارد. همین امر موجب تشکیل هستۀ اصلی آثار بُل می شود: جنگ و عواقب آن.
نثر بُل واقع گرایانه و تحلیلی است. به گفتۀ خود او، نویسنده متعهد است تا در آثارش از اوضاع و مشکلات انسان امروزی در جامعه ، به خصوص فجایع جنگ بنویسد. از ویژگی های سبک هاینریش بل این است که، با وجود تنوع مضامین و محتوا در آثارش، الگو های تکرار شونده خاصی در آن ها دیده میشود.
بسیاری از رمان ها و داستان های این نویسنده، زندگی شخصی و خصوصی را توصیف می کنند که شخصیت ها در حال تلاش برای حفظ خود در برابر جنگ، تروریسم، شکاف های سیاسی، و رویداد های اقتصادی و اجتماعی هستند. هاینریش بل در رمان عقاید یک دلقک به معضلات و دغدغه های جامعۀ آلمان پس از جنگ جهانی دوم می پردازد.
اصلی ترین مضمونی که هاینریش بُل تیغ تیز نقد خود را بر آن فرود می آورد، مسئله مسیحیت و فساد اخلاقی ایجاد شده در آن پس از جنگ است. مسئله بعدی که بل در این رمان به آن می تازد، معضل عدم همبستگی مردم در جامعۀ پسا جنگ جهانی است. نویسنده در این رمان با زبانی بسیار صریح و آشکار و طی تک گویی های بلند شخصیت اصلی داستان، نظرات و دیدگاه های خود را راجع به مشکلات جامعه بیان می کند و در کنار آن، به جایگاه بدِ هنرمندان در جامعۀ معاصر اشاره دارد.
از جمله آثار ترجمه شده از هاینریش بُل می توان به رمان های«آبروی از دست رفتۀ کاترینا بلوم» با ترجمۀ حسن نقره چی و «سیمای زنی در میان جمع» با ترجمۀ مرتضی کلانتریان اشاره کرد.
کتاب حاضر توسط محمد اسماعیل زاده ترجمه و در نشر چشمه به چاپ رسیده است. محمد اسماعیل زاده همچنین ترجمۀ دو اثر دیگر از هاینریش بُل به نام های «نان سال های جوانی» و «پیراهن ابریشمی سبز» را در کارنامۀ خود دارد.
در بخش هایی از کتاب عقاید یک دلقک می خوانیم:
هر روز صبح در هر ایستگاه بزرگ راه آهن هزاران نفر داخل شهر می شوند تا به سر کارهای خود بروند و یا در همین حال هزاران نفر دیگر از شهر خارج می شوند تا به سر کارشان برسند. راستی چرا این دو گروه از مردم محل های کارشان را با یکدیگر عوض نمی کنند؟ صف های طویل اتومبیل ها و راه بندان های ناشی از آن در ساعت های پر رفت و آمد از روز خود معضلی بزرگ است. اگر این دو دسته از مردم محل کار یا سکونت شان را با یکدیگر عوض کنند می توان از تمام مسائلی چون آلودگی هوا، درگیری روانی و فعالیت های پلیس های راهنمایی بر سر چهار راه ها اجتناب کرد. آنگاه خیابان ها آن قدر خلوت و ساکت خواهند شد که می توان بر سر تقاطع ها نشست و منچ بازی کرد…!
خدایا، آخر او چه چیز برای این همه اعتراف دارد: او که زیباترین، مهربان ترین و منصف ترین شوهر دنیا را دارد. مردی به غایت شریف و پاک. یک دختر خیلی جذاب و دل فریب و کوچولو و دو تا ماشین. بی صبری عصبی پشت میله ها، زمزمه های بی پایان این طرف آن طرف دربارۀ عشق، ازدواج، مسئولیت و عشق و سرانجام این سؤال، «حتی در ایمان شان هم تردیدی ندارید، دخترم شما چه کمبودی دارید؟» اما تو عاجز از بیان آن هستی، نه تنها از گفتن، بلکه حتی فکر کردن به آنچه من می دانم، ناتوان هستی. کمبود تو یک دلقک است، اسمِ رسمی شغل: کمدین، شغلی که موظف به پرداخت مالیات به هیچ کلیسایی نیست.
مفید بود؟
0
0
بیشتر
کمتر