نقد و بررسی
مثل آب برای شکلات
چه کسی این رسم پرستاری ار مادران در کهن سالی را بنا نهاد؟ اگر دختری ازدواج نکند و بچه نداشته باشد چه کسی از او مراقبت میکند؟ اگر کسی ازدواج نکند یعنی حق ندارد عشق را تجربه کند؟ اینها سوالاتی بودند که «تیتا» از این چهاچوبهای محدودکنندهی مربوط به دختران داشت و در کتاب مثل آب برای شکلات داستان مواجه شدن او با این سنتها را میخوانیم.
سبک نوشتار کتاب مثل آب برای شکلات، رئالیسم جادویی ست و بسیار تخیل مخاطب را بر میانگیزد. پرداخت به سنتهای کهنه و پوسیدهی جامعه که سبب قربانی شد زنان میشود، بسیار قابل تحسین است کاری که لورا اسکوئیول نویسندهی این کتاب کرد. این کتاب توسط مریم بیات ترجمه و در نشر روشنگران و مطالعات زنان به چاپ رسیده است.
خلاصه کتاب مثل آب برای شکلات
مثل آب برای شکلات قصهی «تیتا» است. دختری که حساسیت شدیدی به پیاز داشت و یکی از روزهایی که هنوز در رحم مادرش بود و وقت به دنیا آمدن فرا نرسیده بود، به واسطهی شنیدن بوی پیاز گریهای شدید سر داد و زودتر از موعد در همان آشپزخانه به دنیا آمد! دو روز پس از تولد «تیتا» پدرش فوت شد و مادرش در این سوگ دیگر توانایی چندانی برای رسیدگی و غذا دادن به «تیتا» را نداشت.
این شد که «ناچا» که در آشپزی بینطیر بود، مسئولیت «تیتا» و سیر کردن شکمش را عهده دار شد و بدین گونه آشپزخانه تبدیل به مقر همیشگی «تیتا» گشت. آشپزخانهای که باعث تقویت اعتماد به نفس و عزت نفس «تیتا» میشد، احساساتی که باید در خانواده مورد حمایت قرار میگرفتند اما با مادر خودخواه و خوشیفتهی «تیتا» این امکان وجود نداشت.
مادر «تیتا» اعتقاد داشت تا زمانی که زنده است، دخترش حق ازدواج ندارد و باید فقط از او پرستاری کند. این موضوع برای «تیتا» ی پانزدهساله که دل به عشق «پدرو» بسته بود سخت میشد. در ادامهی کتاب کشمکش «تیتا» با این قواعد سنتی را میخوانیم.
جملات زیبای کتاب مثل آب برای شکلات
«با این حال تیتا هنوز سر تسلیم نداشت. دودلی و اضطراب ذهنش را انباشته بود. قبل از هر چیز میخواست بداند چه کسی این رسم خانوادگی را بنیان نهاده بود، چه خوب بود اگر میتوانست به اطلاع آن نابغه برساند که در این رسم «بی عیب و نقص» پرستاری از مادران در سنین کهولت، یک ایراد کوچولو وجود داشت. اگر تیتا نمیتوانست ازدواج کند و بچه دار شود، به هنگام پیری و از کارافتادگی چه کسی از او مراقبت میکرد؟ آیا برای مواردی از این قبیل فکری به عقل ناقصشان رسیده بود؟ آیا دخترانی که در خانه میماندند و عهده دار پرستاری از مادرانشان میشدند نبایستی آرزو میکردند که عمر این انتظار طولانی نشود؟ و اما بر سر زنانی که ازدواج میکردند و بچه دار نمیشدند چه میآمد؟ تکلیف آنها چه بود؟ چه کسی از آنها مواظبت میکرد؟»
«روایح نیروی عجیبی در خود دارند که یاد ایام گذشته را زنده میکند و با خود خاطره ها، صداها و حتی بوهای دیگری را به زمان حال میآورند. که هیچ دخلی به لحظهی حاضر ندارند. تیتا دوست داشت با یک نفس عمیق بو را به درون سینه بکشد و بگذارد آن دود و دم استثنایی او را به سیر و سیاحت در گذشته ببرد.»
مفید بود؟
3
0
بیشتر
کمتر