نقد و بررسی
نان آن سال ها
نان آن سالها رمانی بزرگ از هاینریش بُل، نویسندهی سرشناس آلمانی، است که برای اولینبار در سال 1955 منتشر شد. هانریش بُل را یکی از بزرگترین نویسندگان آلمانیِ بعد از جنگ جهانی دوم بود که در ایران بیشتر به دلیل رمان «عقاید یک دلقک» شناخته میشود. منتقدان، یکی از رمانهای بُل، یعنی «قطار به موقع رسید»، همراه با رمانی از ولفگانگ بورشورت به نام «بیرون، پشت در» را، نقطهی شروع ادبیاتِ آلمان پس از جنگ جهانی دوم مینامند.
نوشتههای بُل به بیش از 30 زبان مختلف دنیا ترجمه شده و یکی از پرطرفدارترین نوینسدههای آلمانی معاصر است. این نویسنده طی دوران نویسندگیاش موفق به دریافت جوایز بزرگی، از جمله جایزهی گئورگ بوشنر، شده است و همچنین در سال 1972، جایزهی نوبل ادبیات را دریافت کرده است.
نان آن سالها روایتی است از نوجوانی به نام والتر فندریش که دوران کودکی خود را در فقر و قحطی نان، حین جنگ جهانی دوم، گذرانده است. اکنون او شانزده ساله است و در شهر لوازم خانگی را تعمیر میکند اما آن دوران بسیار سخت کودکی، حتی پس از گذشت سالها، تاثیر بسیار زیادی بر شخصیت فندریش داشته است. این تاثیر تا جایی است که فندریش ارزش هرچیزی را بر اساس «نان» اندازهگیری میکند، خوردن «نان» را بسیار دوست دارد و بسیاری از مسائل اخلاقی را زیر پا میگذارد.
داستان در بین رفت و برگشتهای متعدد بین وقایع حال و خاطرات گذشتهی فندریش ادامه پیدا میکند و مخاطب شاهد تصاویر بسیار تلخ از فجایع و عواقب جنگ جهانی بر زندگی بازماندگان خواهد بود. روزی پدر فندریش از او میخواهد که به دنبال دختر همکارش به ایستگاه قطار برود. زمانی که فندریش دختر همکار پدرش، هدویگ، را میبیند جرقهی عشق در دل او میخورد. شاید این عشق تنها راه رهایی فندریش از تاثیرات بد جنگ بر روحیات او باشد و باعث شود تا او دوباره به مسیر اخلاقیات و زندگی کردن عادی قدم بردارد.
هاینریش بُل پس از تجربهی تلخ جنگ جهانی دوم به عنوان یک سرباز، متوجه میشود چیزی فاجعهبارتر و بیهودهتر از جنگ وجود ندارد. همین امر موجب تشکیل هستهی اصلی آثار بُل میشود؛ جنگ و عواقب آن. نثر بُل واقعگرایانه و تحلیلی است و به گفتهی خود، نویسنده متعهد است تا در آثارش از اوضاع و مشکلات انسان امروزی در جامعه، به خصوص فجایع جنگ، بنویسد.
از جمله آثار ترجمه شده از هاینریش بُل میتوان به رمان آبروی از دسترفتهی کاترینا بلوم با ترجمهی حسن نقرهچی (نشر نیلوفر) و سیمای زنی در میان جمع با ترجمهی مرتضی کلانتریان (نشر آگه) اشاره کرد. این کتاب توسط محمد ظروفی ترجمه و در نشر نگاه چاپ شده است.
در بخش هایی از این کتاب می خوانیم:
«گرسنگی قیمتها را به من آموخت، فکر نان تازه مرا کاملا دیوانه میکرد و من شبها ساعتهای درازی در شهر پرسه میزدم و جز به نان به هیچ چیز دیگر نمیاندیشیدم. چشمهایم میسوختند، زانوانم ناتوان بودند و من احساس میکردم که گرگی درنده در وجود من است.»
«وقتی که در خانهی خودمان زندگی میکردم، کتابهای پدرم را میدزدیدم تا نان بخرم، کتابهایی که او دوست داشت و جمع کرده بود، کتابهایی که در دوران تحصیلی به خاطرشان گرسنگی کشیده بود، کتابهایی که برایشان پول بیست تا نان را داده بود، من به قیمت نصف نان میفروختم: این بهرهای است که بدست میآید: منهای دویست تا منهای بینهایت.»
مفید بود؟
1
0
بیشتر
کمتر