گدا
گدا در یک نگاه
:- ادبیات قرن بیستم مصر
- داستانی فلسفی و روانشناسانه از بافت فرهنگی کشور مصر
- روایتی درونکاوانه و عمیق از جستجو برای یافتن معنای زندگی
- از نویسنده برنده جایزه نوبل ادبیات در سال 1988
گدا
رمان «گدا»، نوشته نویسنده مشهور مصری و برنده جایزه نوبل ادبیات، نجیب محفوظ است. این رمان روانشناسانه که در سبک رئالیسم فلسفی نگاشته شده است، برای اولین بار در سال ۱۹۶۵ منتشر شد. کتاب گدا از آثار برجستۀ نجیب محفوظ می باشد که متعلق به دوره سوم زندگی نویسندگی او بوده و در نقد مدرنیته نوشته شده است. همچنین این رمان از نظر پرداختن به مسائل سیاسی و فلسفی جامعۀ معاصر مصر، دارای اهمیت بالایی می باشد.
محفوظ در نویسندگی تحت تأثیر بسیاری از نویسندگان غربی از جمله فلوبر، بالزاک، زولا، کامو، تالستوی، داستایفسکی و بالاتر از همه پروست بود. او بیش از سی رمان دارد که از اولین رمان های عاشقانه و تاریخی تا جدید ترین رمان های تجربی اش را شامل می شود. در سال ۱۹۸۸، نجیب محفوظ جایزه نوبل ادبیات را دریافت کرد.
ماجرا های رمان گدا که در اوایل دهه ۱۹۵۰ در قاهره می گذرد، رنج های روانی وکیلی به نام «عُمَر» را به تصویر می کشد که در جوانی یک شاعر و انقلابی پر شور بوده؛ اما اکنون در آستانه بحران میانسالی احساس می کند به پوچی فلسفی رسیده است. در شرایطی که او سعی در بازسازی روحی و روانی اش دارد، به شکل متناقضی کار و خانواده اش را به خاطر یک سری روابط عشقی رها می کند. این رفتار عمر، باعث می شود بیگانگی او از خودش و جهان افزایش یابد.
در ادامه داستان اینطور به نظر می رسد که عمر در زندگی بدون حادثۀ خود محبوس است. اضطراب و احساس بیهودگی او را رنج می دهد، اما از آنجایی که به نظر می رسد در سلامت کامل است، پزشکان از درمان وی درمانده می شوند. به عنوان یک راه فرار، عمر تصمیم می گیرد تا هر چیزی را که خلاف هنجار های زندگی زناشویی محترمانه است تجربه کند… حتی زمانی که او با دوست قدیمی اش «عثمان خلیل»، چپ گرای مبارز که به تازگی از زندان آزاد شده است ملاقات می کند، روحیه اش بهتر نمی شود.
دوست دیگرشان «مصطفی» هم وضعیتی مشابه آن ها دارد. در نهایت، عمر تنها زمانی طعم زندگی دوباره را می چشد و احساس می کند که به دنیا تعلق خاطر دارد که با مرگ روبرو می شود. رمان گدا ذهن خوانندگانش را با تقابل میان پوچ گرایی و این باور که جهان و جامعه قابل تغییر هستند، به چالش می کشد.
ویژگی خاص نثر نجیب محفوظ بیان بی پردۀ عقاید اوست. آثار مکتوب او طیف وسیعی از موضوعات بحث برانگیز و تابویی مانند سوسیالیسم، همجنس گرایی و خدا را در بر می گیرد. نوشتن درباره برخی از این موضوعات در مصر ممنوع بود. از آنجایی که نجیب محفوظ خود دانش آموخته فلسفه بود، در آثارش -از باز اندیشی اسطوره های باستانی گرفته تا تفسیر های ظریف بر سیاست و فرهنگ معاصر مصر- ردِ این آموخته ها را می توان مشاهده کرد.
نجیب محفوظ کتاب گدا را از سه زاویه دید اول شخص، دوم شخص و دانای کل روایت می کند که این کار منجر به پیچیدگی داستان و جذابیت مضاعف آن شده است. توصیفات زیبا و خیال انگیز درون متن نیز لحنی شاعرانه به داستان داده که از ویژگی های سبک ایشان است. گفتگوی های درونی شخصیت اصلی، تک گویی ها، و ذهن گرایی نویسنده در این کتاب، از مشخصه های سبک رئالیسم فلسفی هستند که نسبت به دیگر آثار این نویسنده، سبکی جدید و متاخر به شمار می آید.
از مهمترین آثار این نویسنده که به فارسی نیز ترجمه شده اند، می توان کتاب های «از قصر تا قصر»، «میرامار» و «حضرت والا» را نام برد.
ترجمه رمان «گدا» کاری از نویسنده و مترجم خوب کشورمان آقای محمد دهقانی است. ایشان ترجمه های موفقی نظیر «نمایشنامه بودا» اثر نیکوس کازانتزاکیس و کتاب «دانش خطرناک» اثر رابرت اروین را در کارنامه ادبی خود دارند.
نشئۀ عشق دوامی ندارد و لذت جنسی کوتاهتر از آن است که تاثیری داشته باشد. و گرسنه حریص اگر غذا نیابد چه کند؟ گردباد می وزد تا تو را ریشه کن کند. آرامش مرده است و دیگر زنده نخواهد شد. باز هم در پاریس نو رقاصه ای سبزه رو را دید که بلندی قدش و شادی نگاهش او را می فریفت. بی آنکه دیگر توجهی به سرزنش این و آن داشته باشد، به باشگاه رفت. مارگریت با لبخندی از بالای صحنه به او خوشامد گفت، عمر هم به او لبخندی زد و آنگاه زن سبزه رو را به کنار خود خواند. مارگاریت پنداشت که عمر به شوخی عاشقانه ای دست زده است. ولی عمر در آن تندباد روح حس شوخی را از دست داده بود. سبزه رو را با پول فریفت و او را با خود برد.
بهتر نبود اما احساس کرد که با خنده زن دلش یکباره لرزید. این دل یا باید بلرزد یا بمیرد. نه شعر و نه شراب و نه عشق، پس این شور سرکش را چه چیز سيراب می کند! هرشب زنی را مهمان خود می کرد. از این یا آن باشگاه یا حتی از سر راه. وقتی به کاپری رفت و رقاصه ای را که ثنا نام داشت دعوت کرد، یازبک چاپلوسانه و شادمان به سوی او شتافت و عمر از شادی او خشمگین شد زیرا آن را نوعی اعلام مرگ برای تلاش نافرجام خود می شمرد.
گونه اش را به گونه او چسباند و هر به ماه را نگریستن گرفتند که در برابر چشمشان به خواب می رفت و نور کمرنگ آن را که بر شنها افتاده بود دنبال کردند. ماه بزودی دامن در می کشد پیش از آن که قلب تشنه سيراب شود و هیچ نیرویی نمی تواند این لحظه را جاودانه کند. لحظه ای که روزی به جهان رازی تازه بخشید و تو اينک به دریوزه بر آستانه اش ایستاده ای و به التماس به سوی تاریکی و افق دست دراز کرده ای، به سوی چاهساری که ماه در آن سرنگون می شود. بادا که با دمیدن صبح آتشی در سینه ات افروخته گردد و بیم بیچارگی و نیستی رخت بربندد.
چهره ها خیره می نگرند، حتی پیش از آنکه سلامت را پاسخ گویند. مهر و محبتی زلال و پاک! اما دلتنگی چه کشنده است! تلخی ای که عواطف بر جای مانده را تباه می کند. پشت سر آن ها بالکنی بزرگ دیده می شود که ز طبقه چهارم بر نیل مشرف است. گردن پهن و ضخیم زنت در گریبان پیراهن سپیدش آشکار است. گونه هایش پر گوشت و برجسته است و چون مجسمه ای از ایمان و اعتماد بر جای ایستاده و چشمان سبزش زیر فشار گوشتی است که بر آن ها انبار شده، اما لبخندش مثل همیشه سرشار از معصومیتی آشکار و عشقی پاک است.
گدا
انتشارات نیلوفر
نجیب محفوظ
محمد دهقانی
بزرگسال
رقعی
173
1395
4
تک جلدی
9789644482243