نقد و بررسی
کتابخانه نیمه شب
«کتابخانه نیمه شب» عنوان یک رمان فانتزی در ژانر علمی-تخیلی می باشد، که با محوریت ارزش زندگی و عشق نوشته شده است. این کتاب توسط نویسنده پرفروش، برجسته و مشهور انگلیسی آقای «مت هیگ» به رشته تحریر در آمده است. کتابخانه نیمه شب هفتمین رمان از این نویسنده و مشهور ترین اثر داستانی بزرگسالان او تا امروز به شمار می رود.
این کتاب برای نخستین بار در سال ۲۰۲۰ منتشر شد و بلافاصله بازار رمان را تسخیر کرد. منتقدان و خوانندگان بسیاری از این رمان استقبال و آن را تحسین کردند، تا آن جا که این کتاب توانست جایگاه بهترین رمان فانتزی سال ۲۰۲۰ از نگاه خوانندگان را در سایت گودریدز از آن خود کند.
همچنین به علت فروش بالای جهانی، این رمان در لیست پرفروش ترین های نیویورک تایمز و ساندی تایمز جای گرفت. آقای "مت هیگ" کتابخانه نیمه شب را در جهت اهمیت بخشیدن به مسئله سلامت روان نوشته است. او برای نگارش این کتاب از تجربه سال ها درگیری خود با اختلال افسردگی و موفقیت اش در درمان الهام گرفته است.
بهترین ترجمه کتاب کتابخانه نیمه شب
این رمان به علت شهرت و محبوبیت بالا، در جهان به زبان های بسیاری ترجمه شده است. در ایران نیز این اثر توسط چندین مترجم به فارسی برگردانده و منتشر گردیده است. یکی از بهترین و معتبر ترین ترجمه های موجود از این کتاب به دست «محمد صالح نورانی زاده» صورت گرفته و نشر کوله پشتی برای اولین بار در سال ۱۳۹۹ اقدام به انتشار آن نموده است. استقبال از این کتاب به اندازه ای زیاد بود، که باعث تجدید چاپ متعدد آن شد؛ تا آنجا که در سال ۱۴۰۱ به چاپ 94 ام نیز رسید.
خلاصه رمان کتابخانه نیمه شب
این رمان داستان زندگی عجیب دختری به نام «نورا سید» است، که به علت افسردگی شدید، دست به خودکشی می زند. خوانندگان اولین بار نورا را تقریبا دو دهه قبل از اینکه او تلاش کند به زندگی خود پایان دهد، ملاقات می کنند. او که در یک کتابخانه دلگیر دبیرستان نشسته است، با کتابدار مدرسه، خانم الم، شطرنج بازی می کند.
مدتی بعد نورا فارغ التحصیل شده و جلسات شطرنج بعد از مدرسه را کاملا از یاد می برد و وارد مرحله جدیدی از زندگی می شود. پس از سال ها، نورا که حالا زنی کامل شده، خود را در تمام جنبه های زندگی شکست خورده می یابد. او در آخرین پست فیسبوک خود قبل از اقدام به خودکشی، توضیح می دهد که چقدر از دنیا ناراضی است و سپس با خوردن دارو دست به خودکشی می زند.
اما لحظاتی بعد، او در یک برزخ بیدار می شود. برزخ نورا شبیه کتابخانه ای است که زمانی در بدترین روزهایش به او آرامش می داد و خانم الم که اکنون به عنوان راهنمای روح او ظاهر می شود. نورا در این کتابخانه، با انتخاب هر کتابی، اجازه دسترسی به جهان موازی را کسب می کند که در آن، نسخه دیگری از خودش، قادر است زندگی کاملا متفاوتی از گذشته را تجربه کند. داستان جذاب نورا از اینجا آغاز می شود.
نورا با انتخاب کتاب ها شروع به پریدن از یک جهان به جهان دیگر می کند و این واقعیت های جایگزین را آزمایش می کند. نورا پس از بازدید از تمام این زندگی های جایگزین برای مدتی موقت، شور زندگی و اراده اش را برای زندگی دوباره پیدا می کند، اما در نهایت می فهمد که اشکال اساسی زندگی او، چیزی در درونش است که باید آن را تغییر دهد.
سبک کتاب کتابخانه نیمه شب
نویسنده در این رمان، نام سفر در زمان را با فرضیه ای جدید و علمی به نام جهان های موازی در هم آمیخته و ایده ای نوآورانه را ارائه نموده است. مت هیگ، کتابخانه نیمه شب را حول یک موضوع اصلی فلسفی و یک دغدغه مشترک بشری نوشته است، این که هدف از زندگی چیست؟
او می خواهد نشان دهد که زندگی برای راضی نگه داشتن دیگران نیست و همچنین قرار نیست به تنهایی سپری شود. هیگ در این کتاب بر تأثیر انتخاب ها در زندگی خودمان و حتی زندگی دیگران تأکید دارد و اهمیت آن را خاطر نشان می کند.
نویسنده در این رمان نشان می دهد که هدف از زندگی، زندگی کردن است. یک مفهوم بسیار ساده، اما بسیار عمیق از نظر روانشناسی و فلسفی. آقای "مت هیگ" که خود سال ها با بیماری افسردگی شدید دست به گریبان بوده، با نگارش این رمان سعی کرده تا دریچه ای جدید به دنیای افسردگی بگشاید و خوانندگان را وادار کند از دید یک فرد درگیر با این اختلال به جهان نگاه کنند.
این رمان زبانی ساده، سر راست، دلنشین و صمیمی دارد، که خواندن را آسان و سریع می کند. مطالعه این کتاب برای تمام علاقمندان رمان، داستان های فلسفی و فانتزی خوان ها تجربه ای لذت بخش خواهد بود.
مت هیگ نویسنده کتاب کتابخانه نیمه شب
مت هیگ نویسنده و روزنامه نگار برجسته انگلیسی در سال ۱۹۷۵ به دنیا آمد. او در رشته زبان انگلیسی در دانشگاه تحصیل کرد و پس از آن به نوشتن کتاب های داستانی و غیر داستانی مشغول شد. این نویسنده تاکنون هفت رمان، یازده کتاب کودک و هفت کتاب غیر داستانی نوشته است، که بسیاری از آن ها از زمره آثار پرفروش و محبوب به شمار می آیند.
از جمله معروف ترین کتاب های غیر داستانی این نویسنده می توان "دلایلی برای زنده ماندن" را نام برد که در سال ۲۰۱۵ منتشر شد و در لیست پرفروش ترین های نیویورک تایمز جای گرفت. همچنین کتاب داستان کودک او با عنوان "پدر کریسمس و من" که در سال ۲۰۱۷ چاپ شد، مورد اقتباس سینمایی قرار گرفته است. کتاب های او تا کنون بیش از یک میلیون نسخه در بریتانیا فروخته اند و آثارش به بیش از 40 زبان ترجمه شده است.
از دیگر آثار مشهور این نویسنده که به فارسی نیز ترجمه شده اند می توان به عناوین زیر اشاره کرد:
- «ناکامان بزرگ دنیای تجارت» ترجمه بهرنگ موسوی
- «چگونه زمان را متوقف کنیم» ترجمه گیتا گرگانی
مترجم «کتابخانه نیمه شب» آقای «محمد صالح نورانی زاده» است. از دیگر آثار او می توان کتاب های زیر را برشمرد:
- «تونل استخوان» اثر ویکتوریا شواب
- «قفس پادشاه» اثر ویکتوریا آویارد
جملاتی از رمان کتابخانه نیمه شب
خانم الم خیلی مسن تر از زمانی به نظر می رسید که نورا در کتابخانه نیمه شب او را دیده بود. مو هایش که قبلا خاکستری بود حالا یک دست سفید شده، صورتش خسته و پر چروک و دست هایش پر از لکه های ریز بودند، اما در شطرنج درست به اندازه همان دورانی که در کتابخانه مدرسه هیزلدین کار می کرد، ماهر بود.
خانه سالمندان برگ بلوط صفحه شطرنج هم داشت، اما مجبور شده بودند اول حسابی خاکش را بتکانند. خانم الم به نورا گفت: اینجا هیچ کس شطرنج بلد نیست. خیلی خوشحال شدم که اومدی دیدنم. واقعا غافلگیر کننده بود. خب. اگر دوست داشته باشید هر روز می تونم بیام. خانم الم.
لوئیس، صدام کن لوئیس. مگه کار نداری؟ نورا لبخند زد. با این که فقط بیست و چهار ساعت پیش بود که از نیل خواست آگهی تبلیغاتی اش را در مغازه تئوری ریسمان به دیوار بزند، تا الان تعداد زیادی هنرجو با او تماس گرفته بودند.
پیانو یاد میدم، هر سه شنبه هم توی پناهگاه بی خانمان ها داوطلب می شم، اما همیشه دست کم یه ساعت می تونم وقت بذارم بیام اینجا… راستش رو بخوام بگم، من هم کسی رو ندارم که باهاش شطرنج بازی کنم. لبخندی خسته روی صورت خانم الم شکل گرفت. گفت: خب اینجوری عالی میشه. از پنجره کوچک اتاقش به بیرون خیره شد.
نورا ته دلش غمی عمیق احساس کرد. از همان لحظه ای که پا به دنیا گذاشته بود، پدر و مادرش بین او و برادرش فرق می گذاشتند. به خانم الم گفت:« به جز شنا توی بقیه چیز ها از جو انتظار پیشرفت داشتن. مامانم نمی ذاشت دست به کاری بزنم که ممکن بود باعث بشه از پیششون برم.
بر خلاف بابا، مامان حتی تشویقم هم نمی کرد که شنا کنم. اما مطمئنا زندگی ای وجود داره که توش به حرف مامان گوش نکرده ام و الان یه محقق توی قطب شمال شده ام. از همه چیز دورم، هدف دارم، و به بهتر شدن کره زمین کمک می کنم.
درباره تاثیر تغییرات اقلیمی تحقیق می کنم و توی خط مقدم تمام این اتفاقات هستم. خب. می خوای اون زندگی رو برات پیدا کنم؟ نورا آه کشید. هنوز اصلا نمی دانست دقیقا چه می خواست. اما دست کم مدار قطب شمال به معنای تغییر بود. خیلی خب. آره.
مفید بود؟
0
1
بیشتر
کمتر